دوست خوب کمه :)

امیر + ۱۳۹۸/۶/۳۰، ۲۳:۳۵

امروز ، شاید آخرین مکالمه یک ساعتمون بود . به مدت یک سال .

میخواد دوباره کنکور بده . رشته ریاضی و اهدافی که برای خودش ساخته . 

امروز جوری صحبت میکرد که انگار نمیخواست زمان تموم بشه و یکک نفر رو پیدا کنه باهاش صحبت کنه . گفت میره سالن مطالعه و انگار صحبت کردنامون یا قطع میشه یا محدود میشه به یک مکالمه ده دقیقه ای :( هر دو هفته :( دلم براش تنگ میشه :(

قدر رفیقای صمیمی و وفادارتون رو بدونین . 

 

 

 

 

 

 

 

مخصوص کنکوری های 99 ( چندتا توصیه برای مدرسه)

امیر + ۱۳۹۸/۶/۲۸، ۱۸:۵۵

خب سلام :)

حالتون خوبه ؟

 

اینطور که مشخصه چند روز دیگه ( متاسفانه یا خوشبختانه ) مدارس شروع میشه و وارد مدرسه میشین . به عنوان کسی که نظام جدید بوده میتونم توصیه های خوبی داشته باشم .

1- اول اینکه اگه امروز یعنی پنجشنبه رو هم حساب کنیم چهار روز رو داریم ، اگه میتونین دو روزش رو استراحت کنین که سر حال و قبراق برین مدرسه ، اینکه میگم استراحت ، یعنی روزی 3 ساعت بخونین :)

2- حالا غیر از استراحتی که میخواین انجام بدین ، حتما مرور و جمع بندی در این چند روز داشته باشین.

3- مدرسه ها شروع میشه و 30 الی 36 ساعت باید مدرسه باشین و این بی کفایتی مسئولین رو میرسونه ، بستگی به مدیرتون داره اگه مدیرِ با دل و جیگری داشته باشین ، خب ، تا 24 ساعت هم میتونه برسونه . ولی اگه مثل مدیر ما ، ترسو باشین که فقط بلده خودشیرینی مسئولین ناحیه و استان رو بکنه ( دلم ازش خیلی پره و قضیه داره برای خودش حالا در این پست میگم ) ، باید متاسفانه بگم که مجبورین سر کلاسهای نگارش و سلامت و هویت و مدیریت خانواده بنشینین. اگه اینطوری شد حتما از کلاس فرار کنین برین یک قسمتی درس بخونین که دست هیچکسی بهتون نرسه ، من خودم بعضی وقتا همین کار رو میکردم ولی بعضی وقتای دیگه لو میرفتم و ... 

3+ این نکته رو هم بگم که کسانی که مدرسه غیر دولتی میرن و یا تیزهوشان ، خیالشون از این قضیه راحت باشه . چون مدیر های این مدارس ، یا جایگاه خوبی دارن و کسی نمیتونه چیزی بهشون بگه ، یا مدرسه مال خودشون هست کسی حق نداره چیزی بگه.

4- درسهای سلامت ، هویت اجتماعی ، مدیریت و نگارش ، جزء بهترین درسها ، ولی بی اهمیت ترینهاست ، سعی کنین که نخونینش . نمیدونم نمرش کجا تاثیر داره . من که هویت رو 20 گرفتم ، برای هیچ چی تاثیر نداشت . 

5- من تا قبل مدرسه ها با وجود مشکلاتی که داشتم ، جزء تاپ های کلاسم بودم و این رو جدی میگم و حتی نمراتم از کسانی که در مدرسه رتبه برتر شدن ( امسال ) بهتر میشد ، اما مهر رسید و سوگلی های مدیر و دبیران اومدن و فاتحه همه چی رو خوندن ( چه تبعیض هایی قائل شدن ، خدا لعنتشون کنه )

6- نکته ای که میخوام بگم ، خواهشا به زور شده ، میانبری پیدا کنین زودتر از بقیه برین کلاس و صندلی جلوی جلو رو بگیرین و مال خودتون کنین ( ترجیحا ردیف وسط ) سوگلی ها ، پارتی داشتن و زودتر رفتن وارد کلاس شدن و تونستن اونجاها رو بگیرن.

7- برای من اینکه آزمون شرکت نمیکردم خیلی بهتر میشد و اگر شرکت میکردم گزینه 2 بهتر بود ، نمیدونم شما میخواید چیکار کنین ، اما با این وقت محدودی ( به خاطر مدرسه ) که وجود داره ، خیلی سخت میشه به بودجه بندی رسید . برای همین هم من از بهمن به بعد دیگه ازمون نرفتم تا آخر فروردین که سنجش بود و هر چهار تاش رو شرکت کردم ( بهتون بگم که امسال سنجش سطح سوالاش شبیه کنکور بود . یعنی آسون )

8-تا جایی که میتونین، نظر دبیرتون رو جلب کنین با سوالای شاخ و ... تا تحویلتون بگیره و اعتماد به نفس پیدا کنین و خیلی خوب پیشرفت کنین . 

9- برای رشته ریاضی رو نمیدونم . اما برای تجربی زیستتون فوق العاده آسون و البته جذابه و سوال محاسباتی نداره . ( اگه بتونم یک پست مخصوص زیست میذارم . چون درصدم هم به نسبت خودم در این درس خوب بود :) ) اما کلا ،دینی تون خیلی سخت تر و فلسفی تر ( به نسبت سالهای دهم و یازدهم) میشه و میتونن سوالا رو جوری طرح کنن که سرتون سوت بکشه . 

10- فیزیکتون ( حداقل ) برای تجربی جذابه . من خیلی دوستش داشتم ، خصوصا فصل های ساده و راحت نوسان و فیزیک اتمی و هسته ای ( این دو فصل رو حتما برای کنکورتون بخونین ) مطمئن باشین حدود 30 درصد کنکور تون رو تضمین کنین . سوالای ساده و جذابی داره و ( حداقل )فصل اخر رو متن کتاب هم بخونین ( که حفظی هم میارن ) من از شانسم میخواستم اون صفحه ای که میخواست سوال بیاره رو نخوندم . چون حس و حالش رو نداشتم ولی با خودم میگفتم احتمالا از این صفحه سوال میاد و نخوندم ، ولی در کنکور اومد :((

11- این مورد خیلی مهمه حداقل برای من . انسان خوب و با شرفی باشین . نه مثل یک عده ای ( سوگلی ها ) رفتار کنین که امثال من مجبور بشن دعا کنن کنکورشون رو خراب کنن . میتونم بگم اونها به کمک اون مدیر بووووووووووووق ( گفتم دلم ازش خونه ) ،هر کاری در مدرسه میخواستن انجام بدن ، اونها حق داشتن کلاسها رو بپیچونن ولی من و امثال من خیر و جالب میدونین چیه  ؟ اونها نمرشون در کارنامشون 20 شد ( با وجود اینکه یک دقیقه هم سر کلاس نبودن )منی که اکثر کلاسهاشون رو شرکت میکردم شدم 19 جالب نیست ؟ ( خودم به شخصه دیدم )

روزای آخر دعا میکردم که کنکورشون خراب کنن که بفهمن حق بقیه رو خوردن یعنی چی . اما متاسفانه یکیشون سه رقمی شد در ایثارگران :((

یکیشون هم که واقعا منفور بود شد 19000 . درسته نوزده هزار . تازه این آقای 19000 میدونین چیش جالبه ؟ یکبار رتبه یک کانون در کشور شده . همه درسها رو صد زده . تراز زیر هفت هزار نداشته ( تقریبا ) 

و الان مونده پشت کنکور . آه همه گرفتش . 

+ البته یک نکته ای بگم که روز آخر ، به پیشنهاد کسی دعا کردم که هر کسی ، هر چیزی که حقشه قبول بشه .

 

ان شاالله موفق باشین :)

همه فقط بلدن حرف بزنن

امیر + ۱۳۹۸/۶/۲۵، ۱۸:۰۷

روزی یک پیرمرد با یک پسری آماده یک سفر میشن (خواهشا نپرسین چرا و کجا !! ) . اما برای این سفر نیاز به یک خر داشتن ( فکر کنم خر مودبانه تر هست نه ؟ ) . رفتن با همدیگه یک خر خریدن و خوشحال و سرحال آماده شدن که برن برای یک سفر خیلی خفن و باحال . خلاصه ، این پیرمرده و پسره و البته این آقا ( یا خانوم ) خره قصه ما باید از کنار چهار تا آبادی رد میشدن . پیرمرد و پسر ، پیاده همراه با خر راه افتادن . به اولین آبادی که رسیدن ، جای یک چشمه آب ایستادن که آب بخورن و وقتی میخواستن حرکت کنن ، چند نفر که داشتن اونا رو نظاره میکردن ، گفتن :

-شما دو تا مگه عقل ندارین ؟

پیرمرده: چطور؟

-چرا دو تاییتون سوار خره نمیشین . اینطوری خسته میشین .

پیرمرده و پسره که از راه رفتن خسته شده بودن ، جفتشون سوار اون خر بدبخت شدن و بعد راه افتادن . به آبادی دوم که رسیدن و میخواستن رد بشن ، چند تا آقا وسط راه اومدن به پیرمرده گفتن :

-حاجی وایستا .

پیرمرده : مکه نرفتم .

-حالا هر چی . وایستا .

پیرمرده : چطور ؟ چیزی شده ؟

- این خره آدم نیست ؟

پیرمرده : چرا.

-خب پیاده شین دیگه . خجالت نمیکشین جفتتون روی این خره نشستین داره براتون بیگاری میکشه ؟ حداقل یکیتون پیاده شه.

پیرمرده پیاده شد . اما پسره سوار خره موند . خلاصه اینکه به مسیرشون ادامه دادن تا اینکه رسیدن به آبادی سوم . استراحت کردن که باز چند نفر اومدن به پسره گفتن :

-خجالت نمیکشی . اون حاجی 70 سالشه.

پیرمرده : من مکه نرفتم

- حالا هر چی تو ( خطاب به پسره ) که 10 سالته باید سوار الاغه ( مردم این آبادی فاقد ادب و نزاکت بودن ) بشی ؟بزرگتری کوچیکتری گفتن ؟

هعییی . پسره پیاده شد و گذاشت پیرمرده سوار الاغ بشه و راه افتادن  و رسیدن به آبادی چهارم . اونجا باز چند آدم از خدا بی خبر اومدن گفتن :

- حاجی 

پیرمرده  : بابا جان من مکه نرفتم .

- خیله خب دعوا که نِدِری . 

پیرمرده : حالا چی شده ؟

- شما که سنت زیاده ، اون طفل معصوم شیش سالشه (بالا گفته بودن ده سالشه! ) اونو سوار کن . شما بزرگی چند بار این مسیر رو رفتی و برگشتی و تجربه دِری . اما این پسره طفلکی خسته میشه . 

پیر مرده که اینو شنید رفت وارد آبادی شد و مستقیم رفت سمت بازار  ، قسمت خر فروشی و خرشو فروخت . 

میخواستن از شهر خارج بشن ، همون عده از خدا بی خبر اومدن گفتن :

- حاجی ، بدون خر خسته میشین ...

پیرمرده که دیگه اعصاب نداشت ، دستان اون پسر چهارساله را جلوی چشمانش گذاشت و از او خواست که رویش را طرف دیگری بکند و شاهد ماجرای +14 سال نشود و پیرمرده خنجرش را درآورد و یقه یکی از اون آقایون رو گرفت و گفت : 

دهنتو میبندی یا نه ؟

همین را گفت همه آن از خدا بی خبر ها از ترس از دست دادن جانشان ، فرار کردند و آن دو ( یعنی حاجی قصمون و اون پسره ) به راهشون ادامه دادن ....

بعععععععله . هدفم از این پست این بود که بگم ، در هر حالتی باشیم ، مردم حرف درست میکنن و فقط بلدن حرف بزنن :دی

راه حلش فقط بی اعتنایی هست . 

+ خیلی وقت بود میخواستم شبیه این پست رو بذارم .

++ متن داستان که خودم نوشتم ولی ایده کلی داستان رو فقط شنیده بودم و قطعا از داستانهای یک کتاب هست ولی نمیدونم دقیقا از چه کتابی هست .

مخصوص کنکوری های 99 ضرب به روش راحتتر

امیر + ۱۳۹۸/۶/۲۳، ۲۰:۲۸

سلام .

میخواستم یک روش محاسبه رو بهتون یاد بدم . البته همونطور که قبلا بهتون گفته بودم ، ممکنه این روش رو یاد داشته باشین .

و البته خیلی هم چیز خاصی نیست و خیلی کوتاه هست و شما اگر یاد نداشته باشین میتونین خیلی سریع یاد بگیرین و در مسائلتون به کار ببرین . این رو هم بگم که برای همه ضربها کاربرد نداره و برای بعضیاشون کاربردی هست .

خب اول یک کاغذ و مداد و یا خودکار و یا هر چیز دیگه ای دارین بردارین ( فقط تو رو خدا ) ماشین حساب دستتون نباشه  . 

آماده این همه ؟

یک ..... دو ..... سه شروع 

15*16 چند میشه ؟

17*18

48*22

75*46

 

جواب همه اینا رو روی کاغذ حساب کنین .

 

هی ! تو ! ها آره تو همونی که کچله . خجالت نمیکشی تقلب میکنی هان ؟ بندازمت از کلاس بیرون ؟ دفعه آخرت باشه فهمیدی ؟

یکی برام آب بیاره آروم بشم :دی

 

خب کجا بودیم ؟ آها مورد اول ، 16 میشه چی ؟ دو تا 8 تا یعنی ( 2*8 ) خب ، حالا اون 15 رو در 2 ضرب میکنیم ، میشه چند ؟ میشه 30 . حالا چی داریم ؟ یک 8 با یک دونه 30 . جواب چند میشه ؟ میشه 240 :)

اول بگم که این روش ضرب برای مضرب های 5 خیلی پرکاربرد هست و میتونین راحت استفاده کنین . 

حالا شما احتمالا 16 رو زیر 15 ( و یا برعکس ) گذاشتین و ضرب کردین (درسته ؟) . حالا کدوم روش بهتر بود ؟ :)

 

دومی : 18 میشه ( 9*2 ) 2 رو در 17 ضرب میکنیم میشه 34 و بعدش هم یک دونه 9میمونه و یک 34 و میتونین ضرب کنین که میشه ، 306 تا 

 

سومی یک مقدار پیچیده تر هست ، 22 در 48 ، 22 ( 2 * 11 ) 2 در 48 میشه 96 و یک دونه 11 میمونه ، خب ضرب یازده خیلی راحته . میشه جمع خود عدد با 10 برابر اون عدد یعنی 96 + 960 میشه چند ؟ 1056

 

46 * 75 اینم تقریبا راحت هست . میشه 150 در 23 حالا (11/5*300) چند میشه ؟ 345 تا

 

حل شد ؟ اوکی ؟ خوبه :) امیدوارم خوب توضیح داده باشم :)

 

اما ، یک مورد دیگه هم بگم ، هر عدد یک رقمی (A) تقسیم بر 9 میشه =                           .....AAAAAA/.

 

فعلا همینها به ذهنم اومد . 

روش اول مال سایت آلا هست که آقای مهدی صنیعی تهرانی گفته بودن و من یاد گرفتم .

این قسمت آخر  هم مال کتاب خیلی سبز بود که دیدم .

 

+ نمیدونم چه قدر خوب توضیح دادم و میخوام پست های بیشتری بذارم البته شاید بدون رمز باشه .

یکی همیشه هست که عاشق منه ....

امیر + ۱۳۹۸/۶/۲۳، ۱۵:۰۸

مثل اینکه اون بالا یکی هست حرف رو میشنوه . بالاخره میشنوه :)

شایدم از تو بوده که قبرت رو پیدا کردم و 

شاید ...

در هر حال

خدایا شکرت :))))

معلما دستاشون بالا :دی

 

+  بهتون گفته باشم از شیرینی هم خبری نیست . بیخودی در صف نایستین :دی

از هر چی :)

امیر + ۱۳۹۸/۶/۲۱، ۱۸:۴۸

سلام.

 

تازه همین امروز فهمیدم که ما اینترنت داشتیم ولی از آستانه مصرفش گذشته بوده برای همین سرعتش خیلی کاهش پیدا کرده و برای همین سایتها رو برای من خیییییییلی دیر باز میکنه.

 

این چند روز هم که خیلی درگیر بودم ( میخوام ریا بشه ) رفته بودم مسجد که از تنهایی دربیام و کمک هم بکنم بلکه اندکی آدم دیده بشم و رویم هم باز تر بشه برای صحبت کردن . 

واقعا خیلی لذت میبردم از این کار . چون سالهای قبل برای اینکارها نمیرفتم و نمیدونم چی شد یکدفعگی تصمیم گرفتم برم کار کنم . اما جالب این بود منی که همیشه دو دقیقه راه میرفتم و میدویدم ، خسته میشدم در اینجا هیچ وقت خسته نمیشدم و از کارم هم لذت میبردم . اما خب ، کارها هم تمومی نداشت . به قول بنده خدایی ، آقا امام حسین (ع) اینقدر ما رو دوست داره و کاراش برکت داره که کاراش تموم نمیشه  و میخواد ما بیشتر ثواب کنیم :)

در کل محیط سالم و باحالی هست و خیلی دوستش دارم :)

 

+ ( کمی تا قسمتی گنگ ) بالاخره تونستم سنگ قبرش رو پیدا کنم . درسته که قبل از اینکه من به دنیا بیام رفتی پیش خدا ، با اینکه ندیدمت ، اما خیلی .... یکجورایی دلتنگت هستم و میشم . از این به بعد هر وقت بودم هر روز میام پیشت و با چشمام و در دلم باهات صحبت میکنم . اینطوری آروم تر میشم . 

++ آقا قضیه چیه ؟ اون موقعی هایی که من وبگردی میکردم انگار نه انگار که کسی اینجا وبلاگی داشته و دستش به نوشتن باز نمیشده و هر وقت که میگم نیستم و میرم و فلان و بهمان ، بعد چند روز که میام میبینم همه آپ کردن :/ 

+++ هنوز اون کسایی که شمارشون رو برای تربیت معلم دادم ، بهشون زنگ نزدن ، نکنه قبول نشدم ؟ :(( خدایا خودت کمک کن. برام دعا میکنین ؟

++++ احتمال اینکه این چند روز بیام و وبگردی کنم خیلی کمه . چون خسته ام هم جسمی و هم روحی و نیاز به استراحت دارم . 

+++++ چندتا کتاب لطف میکنین معرفی کنین که برم بخونم بیشتر برای افزایش اطلاعات و بهتر کردن وضع زندگیم میخوام . ممنون میشم :)

نمیدونم چی میشه ...

امیر + ۱۳۹۸/۶/۱۲، ۱۹:۰۴

آخرش نمیدونم قبولم یا نه.

ولی آقایه که مصاحبه میکرد آخر گفتش که یک توصیه بهت بکنم ، اگه معلم شدی یا نشدی ، سعی کن اطلاعاتت رو در همه زمینه ها از جمله سیاسی بالا ببر . 

 

میگفت اخلاقت به عنوان یک معلم خیلی خوبه  و عالی هستی ولی اطلاعاتت خیر.

 

خیلی روی این زمینه گیر داد و اینکه چرا اسم تشکلهای دانش آموزی رو بلد نیستم ، اینطوری آخه نشنیده بودم و کلا اون موقع بهت زده بودم و البته جوابای بد ولی صادقانه رو دادم و دروغ نگفتم .

مصاحبه مذهبی خیلی عالی بود ، آقایه از من خوشش اومده بود و باهام مدام درد و دل میکرد .

حالت پدر و پسر داشت بیشتر.

...

امیر + ۱۳۹۸/۶/۱۱، ۲۲:۱۹

سلام :)

فردا مصاحبه دارم و بالاخره قراره از این هفت خوان رستمی که خودم ساختم عبور کنم . دیگه هر چی شد ، شد برام مهم نیست .

اگر هم بخوام معلم بشم و قبول بشم، فقط یک هدف دارم ، اون هم ادامه تحصیل تا دکتری ، یا اینکه از طریق بورسیه معلمی برم دکتر یا داروساز بشم ( البته نمیدونم میشه یا نه ) البته حقوقشون چندان فرقی نداره .( البته اینا رو در مصاحبه نمیگم !! متاسفانه مجبورم یک مقدار حرفهای قشنگ قشنگ بزنم که البته دروغ نیست)

نمیدونم بگم دعا کنین خوب بشم یا نه . چون برام فرقی نداره معلمی قبول بشم یا نه   و برام فرقی نداره علوم پزشکی قبول بشم .

 

+ سعی میکنم دروغ نگم ولی بعضی جاهاش رو مجبورم حرفایی بزنم که دروغه و متاسفانه خودم دلم نمیخواد. ولی مجبورم . 

اندر حکایات پیش از مصاحبه .......

امیر + ۱۳۹۸/۶/۱۰، ۱۲:۰۳

دو الی سه روز دیگه قراره برم برای مصاحبه و در حال آماده شدن و انتخاب لباس ها و این موارد هستم.

 

موهام رو هم کوتاه نکردم . عکس هم نگرفتم و دیپلمم رو هم باید بگیرم از مدرسه.

 

فقط نمیدونم وقتی بپرسه آخرین کتابی که خوندی چی بود ؟ بگم شازده کوچولو که مربوط به 5 سال پیش هست اشکال داره یا نه .

البته کتاب الکترونیکی هم حساب کنیم یک رمان دو سال پیش خوندم که البته قشنگ بود ولی خب باز هم خیلی قدیمی هست .

 

خیلی میترسم

من اطلاعاتم خیلی کمه . خصوصا شرایط اجتماعی و سیاسی که الان وجود داره و فکر کنم الان تنش ها بین کشورها خیلی زیاد تر شده و منم اصلا پیگیرشون نیستم .

 

مارک دو پلوی بیان :دی

امیر + ۱۳۹۸/۶/۷، ۰۰:۱۵

سلام. 

چطورین ؟‌خوب هستین ؟ امیدوارم حالتون خوب باشه :)

 

آقا وسط مسافرت و اون همه کیف و خوشی و خوشحالی  یک دفعگی پیامک اومد و گفته شد که فرهنگیان قبول شدم و برای مصاحبه باید وارد یک سایتی بشیم که اونجا اطلاعاتم رو وارد کنم . 

حالا ما کجا بودیم ؟

امام زاده ابراهیم .

بدو بدو اومدیم که سریع برسیم شهر خودمون و اینترنت داداشم هم دیروز روز آخرش بود و متاسفانه تموم شده بود ://

آخه بی انصاف فکر نمیکنی الان من در حال مسافرت بودم ؟ :///

 

هنوز چهر ساعت نشده رسیدیم خونه  بدو بدو رفتیم عکس میگرفتیم و اسکن میکردیم و وارد سایت میکردیم . پدرمون در اومد هوفففففففف 

اینطور که مشخصه فردا هم باید بریم دوباره جایی و این یکی حکم اجباری بودن رو داره البته بابام گفتن شاید نرویم . ولی این شاید ها از اون شاید ها ۱۰۰ درصد رو به رفتن هست و دوباره مرخصی یک روزه . 

+عنوان هم اسم یک کتاب ایرانی هست :)

++خیلی دوست دارم برای کنکوری های ۹۹ پست بذارم ولی ....