این یک هفته

امیر + ۱۴۰۰/۴/۳۱، ۱۵:۵۹

تست کرونای بابام مثبت اعلام شده بود و الان هم در حال خوب شدن هست و تقریبا خوب شده. از یک طرف دیگه این بیماری به مامانم سرایت کرده و تازه داره مریض می‌شه. هم مامان و هم بابام جفتشون بیماری زمینه‌ای دارن

یکی از آشناهای دورمون در اثر کرونا فوت کرد ، همسرش هم وضعیت مناسبی نداره کرونا داره و دقیقا نزدیکان اون افراد هم یک جورایی با ما ارتباط حضوری دارن و این یعنی اینکه ما هم در خطریم :)))))))))))))))

یکی دیگه هم این هفته فوت کرد که کرونا هم روش اثر گذار بود

خلاصه این یک هفته خیلی عالی جبران کرد همه چی رو و نشون داد که خوشی بهمون نیومده :)

اصلا هم حالم خوب نیست .... فقط می‌خوام یک جا بنویسم ... با تمام وجود داد بزنم:

 

این زندگی حداقل حق من نبود!

دربی :)

امیر + ۱۴۰۰/۴/۲۴، ۲۳:۵۹

اول اینکه تبریک می‌گم به استقلالی‌ها و حقمون هم بود واقعا

 

یک کانالی از بلاگرا بود از دربی قبلی اومد ترکیب فرهاد رو نقد و مسخره می کرد که با ۵ دفاع بازی می‌کرد و سیستم فوق دفاعی هست.

در این بازی هم از همین سیستم استفاده کرد. باید خدمت شما فوتبال‌دوستان عزیز بگم که این سیستم در اصل ۳ ۵ ۲ هست و حالت شناور داره یعنی دو بازیکن کناری تیم هم هافبک هستن و هم مدافع کناری و هم نقش وینگر رو دارن و سیستم با جابه‌جایی این بازیکنا تغییر می‌کنه یعنی در موقع دفاع می شه ۵ ۳ ۲ ، در میانه زمین می‌شه ۳ ۵ ۲ و در موقع حمله هم می‌شه ۳ ۴ ۳ ، دلیل اینکه ۳ ۳ ۴ نشد هم اینه که یکی از بازیکنای کناری می‌ره حمله می‌کنه و اون یکی دیگه بیشتر حالت دفاعی دارهو وسط زمین می‌ایسته و باید بالانس بین دو بخش تیم تشکیل بشه. الان هم داخل تیم استقلال اینطوری بود که غفوری سمت راست تا وسط زمین میومد جلو و سمت چپ نادری/مرادی تا محوطه حریف هم میومدن و موقعیت می‌ساختن. حالا این بازیکن‌های کناری که اصطلاحا می‌گن وینگ بک ، باید چند تا ویژگی داشته باشن ، سرعت بالایی داشته باشن ، دریبل زنی خوبی داشته باشن ، به بازی عرض بدن طوری که فضا برای نفوذ دو بازیکن هجومی فراهم بشه ، شوتزن و طراح باشن ، و اینکه نفس داشته باشن و نه نادری و نه غفوری بعضی از این ویژگی رو ندارن و میلیچ برای چپ و سمت راست هم داخل لیگ ایران اسماعلی‌فر و نعمتی همچین ویژگی رو دارن ! مثال خارجی هم می تونم به تیم اینتر کنته اشاره بکنم که سمت راستش اشرف حکیمی و سمت چپش هم ایوان پرشیچ هستن که این ویژگی‌هایی که گفتم رو کامل دارن و برای همین هم اینتر خیلی خوب کار می‌کرد امسال.

و اینکه در رابطه با ترکیب شاید شما با ترکیب ۴ ۶ ۰ آشنایی زیادی نداشته باشین و براتون عجیب باشه همچین ترکیبی یعنی اینکه مهاجم نوک نداشته باشی ولی اسپانیا سال ۲۰۱۰ با همین ترکیب قهرمان جام جهانی شد و منچسترسیتی پپ گوآردیولا هم با همین ترکیب تونست مثلث مخوف نیمار - امباپه - دیماریا رو که بایرنی‌ها رو به شدت تحقیر کردن ، مهار کنه و در مجموع بهشون ۴ تا گل بزنه! پس به ترکیب نیست گلِ من

و لطفا اگه اطلاعات کافی ندارین ، مسخره نکنین خیلی هم متشکرم 💙:) و البته تاکتیک‌های فوق تهاجمی گل محمدی هم واقعا خیلی خطرناک بودن اصلا من سر هر شوت در چارچوب این تیم کرک و پرم می‌ریخت (البته بگم که شوت در چارچوب هم نداشتن) . امید گل هر دو تیم رو هم نگاه کنیم :

 

خب این آمار مشخص می‌کنه که برتری با کدوم تیم بوده و من دیگه حرفی برای گفتن توی این بخش ندارم فقط بگم که مثل دربی قبلی و جام حذفی سال قبل برتری تاکتیکی استقلال فرهاد رو به پرسپولیس آقا یحیی شاهد بودیم و چه بسا این بازی بازیکنای استقلال کمتر خودخواهی می‌کردن می‌تونستن توی همون نود دقیقه کار رو تموم بکنن چون تیم یحیی حرفی برای گفتن نداشت و بازیکن کلیدی‌شون هم (ترابی)‌کاملا مهار شده بود و البته مثل دربی حذفی قبلی یحیی اومد پنالتی‌زناش رو خارج کرد و دو تا بازیکن آورد و همونا پنالتی رو خراب کردن 😂 پس این باخت هم تقصیر آقا یحیی بوده (اوسا - عیسی) منتظر هوچی‌گری‌هاش هم بعد بازی هستم و مثل اینکه دوباره حرفای قشنگی زده!

 

و اینکه خب انتظار نداشتم از داوری حرفی بزنین اما می‌خوام طبق منطق خودتون باهاتون صحبت بکنم ، در رابطه با صحنه ارسلان خود بازیکنای پرسپولیس باید میومدن و اعتراض می‌کردن که خطا بوده و چرا اعتراض نکردن که کارت قرمز بده ؟ (اشاره به صحنه مشکوک به هند عبدی در بازی با مس که بازیکنای مس اومدن اعتراض نکردن و یک عده هوادار منطقی اومدن و گفتن اگه هند بود بازیکنای مس میومدن اعتراض می‌کردن که هند بوده ، چون اعتراض نکردن پس هند نبوده :)))  ) و البته می‌تونم حتی شدت ضربه رو مثل ضربه تکل سرلک به بازیکن پدیده (بازی رفت در آزادی) بکنم که یک کارشناس داوری اومد و گفت که باید کارت نارنجی یا صورتی بود به سرلک می دادیم و نه قرمز :))))  حالا بماند که منابع موثق داوری هم گفتن کارت زرد کافی بوده برای اون صحنه (پس برگرد به غارت)

صحنه‌ی دیگه‌ای یادم نیست ولی اگر هم باشه می‌خواستم بدونم شماها موقع صحنه‌ی پنالتی دربی قبلی کجا بودین که حالا اومدین به داوری اعتراض می‌کنین؟ :|

 

در آخر هم کاملا اشاره بکنم به عیسی و اون حرکت زشتش که اصلا انتظار نداشتم ازش با اینکه اگه حق هم داشت ولی خب جوابش رو گرفت و البته عبدی یک بازیکن معمولی بولد شده‌ توسط رسانه‌ها که هنوزم بازیش رو قبول ندارم :) فقط کنعانی و فرجی موندن که اونها هم به موقعش جواب می‌گیرن :)

 

شب خوش

دربی فردا

امیر + ۱۴۰۰/۴/۲۳، ۲۲:۴۵

اول می‌خواستم یک کانال تلگرام تشکیل بدم مخصوص دربی فردا که اونجا گزارش بدم همراه با کامنت گذاشتن اعضا. ولی از اونجایی که بلاگر فوتبالی اینجا خیلی کمه بیخیالش شدم :)

 

برای دربی فردا هم واقعا امیدوارم استقلال ببره چون بازی قبلی انگار اشتباه داوری به یک تیمی خیلی چربیده بود و البته باز یک منطق مضخرف که می‌گن تیم‌تون می‌خواست تو باقی ۸۷ دقیقه بازی گل بزنه 😐😐😐😐 آخه عزیز دل من کل دربی اگه ۵ ۶ تا موقعیت داشته باشه که امید گلش معمولی باشه همین چیزای کوچیک سرنوشت ساز هستن دیگه ...

اون شادی گل عجیب و غریب رو اگه نادیده بگیریم ( که شاید حق داشته ولی محروم هم نشد :) ) تا کری ‌خوندن‌های عجیب و غریب مثل ستاره و سیاره :| و اون پست علی شجاعی که گفته بود فرهاد بازی من رو قبول نداشت که به تیم امید دعوت نکرد و کسی هم نبود بهش بگه که یک دروازه خالی داخل محوطه جلوی ازبکستان خراب کردی و همون می‌تونست عامل صعود تیم امید حتی به المپیک بشه (لازم به ذکره که همگروهی‌های ایران یعنی کره و ازبکستان به المپیک راه پیدا کردن:))) ممکنه اینجا یک عده اشاره به اون صحنه آخر بازی با چین قایدی هم اشاره بکنن که باید بگم اگه اون پنالتی بازی چین رو قایدی نمی گرفت کلا یک دونه گل هم به زور می‌زدیم) تا اون جنگ روانی آخر بازی که یک عده با این دلیل مضخرف که تیمی که عقبه میاد و دعوا راه می‌ندازه و بازیکن خودشون رو بی‌تقصیر می‌دونن در حالیکه این کار اصلا شگرد تیمای عربی هست(!) هم کاری ندارم

فقط می‌دونم دربی فردا یکی از حیثیتی‌ترین دربی‌های این چند سال هست و خب واقعا امیدوارم اون توهینی ( و جالبه محروم نشدن!!) که به هوادار استقلال این چند روز و حتی روز دربی زده شد رو بازیکنا جواب بدن به همون زبون خودشون و حتی شدت بیشتر :) 

 

امیدوارم فردا یحیی داخل کنفرانس مطبوعاتی بیاد این رو بگه لینک

* تبریک به آن هایی که...
او که به نظر بسیار ناراحت بود، در ادامه صحبت های تندش اظهار داشت: تبریک به آن هایی که می‌خواستند این تیم برنده دربی باشد. نمی‌دانم شب را چطور می‌خواهند بخوابند که یکی هم اینجا نشسته. نمی‌دانم چرا می‌خواستید که این تیم قهرمان شود.

حالا جالبه تیم استقلال ده نفره شد تونستن گل بزنن وگرنه گل نمی‌زدن اون بازی ( این هم لینک خدمت کسایی که باور نمی‌کنن )

نه نه این خوب نیست بذارین ببینم ، هیئت مدیره متمول استقلال؟‌ نه این توهمات رو بعید بدونم یحیی بگه  :) و البته که یحیی گفته بود اصلا خوب نیست در رابطه با تیمای دیگه صحبت کنیم :)))) پس این رو بیخیال بشیم 

یا اینا نمی‌خوان ما قهرمان بشیم؟‌ می‌ترسم بعد استرا ، فرهاد هم بره

توهم زدیم؟‌ آره بابا بیخیالش 😊

وبلاگ برتر ؟

امیر + ۱۴۰۰/۴/۲۲، ۱۰:۵۱

سال قبل یک چالش/پویش/بازی وبلاگی و یا هر چیز دیگه‌ای که بود در همین محیط بیان اجرا شد که در اون داخل یک وبلاگ (لینک) اومدیم و وبلاگ‌های رو به هر موضوعی دسته‌بندی کردیم و از آخر هم وبلاگی که بیشترین رأی رو آورد شد بهترین وبلاگ و ... و البته یک لیست بلندی از بلاگرها هم تهیه کردیم که در این لینک می‌تونید ببینید.

تا همین ماه قبل می‌خواستم این پویش رو دوباره برگزار کنم و با پرس و جو و دریافت پیشنهادات مختلف از بلاگرهای محترم به اصلاح و برگزاری هر چه بهتر اون بپردازم اما این بین یک سری اتفاقات افتاد که به نظرم بهتره که کلا این پویش (از این به بعد اون رویداد رو «پویش» می‌گم) حداقل به این شکل برگزار نکرد.

اول یک سوال می خوام ازتون بپرسم و صادقانه جواب بدین ، چند نفر از این لیست استفاده کردن؟ (لینک) اگه تعداد زیادی بوده خب قطعا مفید بوده ولی اگه کسی استفاده نکرده یا خیلی کم بوده ، یعنی اینکه فایده‌ای نداشته .

 

۱- ساختار نادرست : خب قبل از اینکه اون پویش راه بیفته حدود ۴ ماه قبل از راه‌اندازی بهش فکر می‌کردم و برای هر مشکلش سعی در اصلاحش بودم. اما اینکه بخوایم مبنای برتری یک وبلاگ رو فقط بر اساس رأی در نظر بگیریم ، به نظرم کار درستی نبود. البته سعی کردیم معیار رأی دادن رو توضیح بدیم ولی اکثر بلاگرها دوستان و نزدیکان خودشون رو پیشنهاد دادن :))) و همین موضوع مورد انتقاد یک عده از دوستان هم قرار گرفت. به نظرم کلا اینکه بخوایم رأی رو معیار خوبی یک وبلاگ قرار بدیم کار درستی نیست ...

البته هدف ایجاد این پویش هم تهیه‌ی یک لیستی از بلاگرا بود که کسی بخواد تازه با بیان آشنا بشه بتونه به این لیست دسترسی داشته باشه و بر اساس موضوعی که دوست داره وبلاگ‌های مورد نظرش رو انتخاب کنه ولی این کار می‌تونست خیلی سبک‌تر هم انجام بشه. هر چند که یک عده‌ای فکر می‌کردن من و یا ما برای خودنمایی و تبلیغ بیشتر همچین کاری می‌کردیم که وقتی اون متن‌ها رو می‌خوندم نمی‌دونستم دیگه چی بگم ...

(همینجا بگم که کلی حرف از سال قبل دارم بزنم که ولی خب به همین‌ها بسنده می‌کنم)

 

۲- کمبود وقت و انگیزه و ... : این ممکنه یک بهونه‌ی خوبی باشه. ولی خب منم حوصله‌ی سال قبل رو ندارم :) یک بخشیش تقصیر کرونا و آموزش مجازی هست و یک بخش دیگه هم تقصیر خودم که کم می‌رم بیرون و بعد از امتحانات مجازی هم کلا نای انجام هیچ کاری رو ندارم و اون ذوق و شوق رو ندارم و این عدم شوق می‌تونه در این پویش تأثیر منفی بذاره!‌ البته که این عدم شوق با یک مسافرت چند روزه حل می‌شه ولی خب باز هم کروناست و ... :)

برای وقت هم خب اهداف شخصی خودم هست که باید بهشون برسم و تلاش بکنم ...

 

۳- مشکلات جسمی : من همینطوریش هم دوست دارم از گوشی و لپ‌تاپ و کلا مجازی فاصله داشته باشم چون واقعا خسته شدم ولی خب بعضی اوقات مجبورم استفاده بکنم که همین حین هم یک سری به وب می‌زنم. اضافه وزن و یا چاقی یکی از دلایل مشکلات جسمی من هست و یکی دیگه هم دوبین شدن چشمام هست که باید حتما به یک چشم پزشک مراجعه کنم فکر کنم چشمام آستیگمات شده 🤦‍♂️ و همین می‌تونه باعث بشه که کمتر به لپ‌تاپ و اینها نگاه بکنم و از هفته‌ی قبل هم میزان استفاده‌ام از لپ‌تاپ خیلی خیلی کاهش پیدا کرده ...

 

۴- بیان! : سال قبل تیم بیان نبود و یک پست همینجوری گذاشته بودن ولی دقیقا همون موقع اعلام نتایج رأی گیری یک پست از سوی مدیریت بیان منشتر شد و کلی وعده و وعید داده شد :))))) و البته که خیلی هم خوشحال شدیم که بالاخره برگشتن به کار و حتی بیان باکس هم درست شد ولی خب باز هم الان فعالیتشون کم شده ولی دیگه هستن. یکی دیگه از اهداف ما هم برگشتن بیان بود که برگشت :)

 

۵- این مورد رو بیخیال می‌شم . شر می‌شه :))))))

 

۶- مشکلات وبلاگ‌های برتر :‌ خودم اینطوری حس می‌کنم که وبلاگ‌هایی که برتر شدن مورد حمله‌ی یکسری افراد بوووووق قرار گرفتن چون یکی از اون وبلاگ‌ها هم کلا وبش رو حذف کرده و این برام عجیب بود و خب من نمی‌خواستم این اتفاق بیفته ...

 

۷-سخت بودن فرایند رأی دادن :‌ برای کسی که از گوشی استفاده می‌کنه واقعا رأی دادن سخته و منم قبول دارم خصوصا اینکه لینک رو باید کپی می‌کردیم و ...البته که این مورد رو راحت‌تر کردیم اما برای یک عده‌ای سخته و درکشون می‌کنم :))))

 

 

شاید این‌ها بهانه باشن شاید هم نه ولی الان اون رمق سال قبل رو هم ندارم و اینکه هنوز از دو ماه قبل می‌خواستم یک پست رو بنویسم که ننوشتم . چند تا پست مهم دیگه هم هستن که ننوشتم و اینها هنوز موندن...

یک نکته دیگه هم بگم که این رو هم می‌دونم که اون رأی گیری پر از اشکال بود و انتقاد های به نسبت تندی هم ازش شده بود ولی بهتر نبود عوض اینکه بیایم به یک قضیه انتقاد تند بکنیم ، بیایم پیشنهاد برای اصلاح اون سیستم رأی گیری بدیم؟ :)

ولی پلنی که برای تبلیغات چیدیم واقعا عالی بود و جواب داد . یعنی من هر یک ساعت بروز شده‌های بیان رو نگاه می‌کردم ، پست تبلیغ رأی گیری رو می‌دیدم و علی رغم اشکالاتی هم که بود ۹۸ نفر بلاگر در رأی گیری شرکت کردن که تا به الان من همچین میزان مشارکتی در رأی گیری رو ندیده بودم البته انتظارم حدود ۱۵۰ نفر بود :))))

این سوال رو اول پرسیدم الان هم می‌پرسم دوباره و لطفا صادقانه جواب بدین :

چند نفر از این لیست استفاده کردن؟ (لینک) اگه تعداد زیادی بوده خب قطعا مفید بوده ولی اگه کسی استفاده نکرده یا خیلی کم بوده ، یعنی اینکه فایده‌ای نداشته .

 

و اما جواب خودم ، من بعد اون رأی گیری حدود ۷ تا وبلاگ رو دنبال کردم و الان هم اکثرشون هستن و یک عده‌شون رفتن ...

 

با این حال اگه ایده‌ی چالشی به ذهنم رسید حتما حتما در همین محیط بیان می‌ذارم !

فرهنگیان ، از سیر تا پیاز منهای پنجاه درصد

امیر + ۱۴۰۰/۴/۱۴، ۲۰:۲۲

خب قرار شده بود که این هفته بیام و از رشته‌ای که داخلش تحصیل می‌کنم توضیح بدم. این رو اول بگم که بعد از کنکورها می‌خواستم این مورد رو بیان کنم چون یک عده ممکن بود هدفشون فرهنگیان باشه و با خوندن نکات منفی از این رشته دلزده بشن و این دلزدگی روی کنکورشون تأثیر بذاره و نتیجه بد بشه و ...

مورد دیگه هم اینکه «چرا پنجاه درصد؟» چون من از ۱۰۰ درصد ۵۰ درصد راه رو طی کردم و پنجاه درصد دیگه می‌مونه برای دو سال دیگه و در حال حاضر فقط می‌تونم بیشتر روی جنبه‌های تئوری رشته‌ام صحبت بکنم تا عملی، چون تا به الان مدرسه نرفتم که به کسی آموزش بدم و احتمال زیاد از ترم آینده شروع می‌شه. 

این پست هم معرفی رشته‌ی خودم هست یعنی «آموزش ابتدایی» از خوبی‌ها و بدی‌ها و احتمالاتی که در آینده هست ...

خب اول از خوبی‌ها می‌گم. سعیم رو کردم که همه‌ی موارد رو بگم و چیزی رو  از قلم نندازم ولی خب ممکنه این وسط چیزی جا بمونه ...

خوبی‌ها:

۱-حقوق: خب خیلی‌ها اول که فرهنگیان رو می‌بینن ، به حقوقش نگاه می‌کنن :) مثل فامیل بنده که به من می‌گفتن ۱میلیون و پونصد حقوق می‌دن و خیلی هم خوبه و فلان و بهمان :)))) 

من اصلا خوشم نمیاد کسی ازم حقوق و دریافتی‌ام رو بپرسه و هر کسی هم بپرسه و اگر نخوام بهش جواب بدم دیگه بحث رو طوری پیش می‌برم که طرف متوجه این موضوع بشه که نمی‌خوام بگم حقوقم رو . کلا خوشم نمیاد! ولی اینجا می‌گم حدودش رو تا شما یک آشنایی داشته باشین. نگاه کنین حقوق کلی و اولیه‌ی یک دانشجو معلم در حال حاضر ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هست. و این رقم هر سال حداقل ۱۵ درصد افزایش پیدا می‌کنه و البته خیلی بهش دلخوش اون کلمه‌ی «حداقل» نباشین ، ۱۵ درصد هر سال اضافه می‌شه :)‌ خب حالا سوال اینه که شما قراره ۳۵۰۰ هر ماه حقوق داشته باشین؟🤑 متأسفانه باید بگم خیر ! از این ۳۵۰۰ ، حق بیمه‌ها و صندوق بازنشستگی و تعاون و  این چیزا کسر می‌شه که خودم هم دقیقا نمی‌دونم چیا هستن و غیر از بیمه بقیه اختیاری هستن . ولی خب خود بیمه حداقل ۲۰۰ تومان هست و اختیاری‌ها هم جمعا ۳۰۰ تومان،من اختیاری‌ها رو می‌ذارم کنار و فقط حق بیمه رو کسر می‌کنم. می‌شه ۳۳۰۰ و از این ۳۵۰۰ هم دانشگاه یک درصدی رو از آن خودش می‌کنه به عنوان خدمات و غذا و اینا (حتی در این دوران کرونا‌:))))) ) و در حال حاضر ۲۰ درصد هست و سال قبل ۲۵ درصد کم می‌شد. وقتی این ۲۰ درصد از ۳۵۰۰ کم بشه و حق بیمه هم لحاظ بشه دیگه خودتون حساب کنین چند درمیاد. احتمالا حدود ۲۳۰۰ الی ۲۴۰۰ ، خودم دقیقا نمی‌دونم چون حقوق ثابتی فعلا دریافت نکردم و این ماه اولین ماه هست.

این رو گفتم که بدونین و مثل من یک دفعه نخوره تو ذوقتون که ۲۰ درصد دانشگاه کم می‌کنه . چون من این مورد رو نمی‌دونستم و وقتی شنیدم این مورد رو انگار کل بدنم یخ زده باشه.

 

۲- سربازی : سربازی ندارین. البته این مورد برای پسرا مزیت هست . می‌گن ۴۰ روز باید سربازی بریم ولی خب فکر کنم الکی باشه :)‌ مورد دیگه هم اینکه شما سربازی نمی‌رین ولی چند سال اول خدمتتون رو می‌رید روستاها و مناطقی که امکانات ضعیفی دارن و شاید مجبور بشین اونجا زندگی بکنین

 

۳-مدت زمان تحصیل: شما از زمانی که شروع به تحصیل می کنین یک فرد رسمی محسوب می‌شین که هر ماه حقوق می‌گیره و در واقع اون ۴ سال تحصیل در دانشگاه رو هم جزو سوابق تحصیلی ۳۰ ساله‌تون حساب می‌کنن و اگه از ۱۸ سالگی وارد فرهنگیان بشین می‌تونین ۳۰ سال بعدش یعنی در ۴۸ سالگی بازنشست بشین :)

 

۴-کار کردن با نیروی جوان: خب خیلی‌ها می‌گن که ما با افرادی سروکار داریم که سن کمی دارن و پر از انرژی و شور و حال هستن و همین‌ها می‌تونه مایه‌ی دلگرمی‌ ما معلما بشه . به هر حال کسایی که رشته‌های علوم پزشکی هستن بیشتر سر و کارشون با افرادی هست که بدحال هستن و شاید ناامید. از این لحاظ گفتم!

 

۵- کسب تجربه در مدت زمان تحصیل: خب دو سال آخر تحصیل که ۴ ترم می شه یک دانشجوی فرهنگیان باید به مدرسه بره و امر تدریس رو انجام بده و به قولی خیلی خیلی باتجربه بشه . البته این کارورزی در بقیه‌ی رشته‌ها هم انجام می‌شه ولی خب فرهنگیان بولد شده‌تر هست!

 

۶- همکلاسی با رتبه‌های برتر: اگر آموزش ‌های متوسطه می‌خونید که کنارتون افرادی هستن که نخبه هستن ولی ابتدایی نه اونقدر نخبه بینمون نیست و بعضا رتبه‌های خیلی خیلی پرتی هم دارن 🤦‍♂️

 

۷- همکار فرهنگی : به نظر خودم همکارها آدم های خوبی هستن . ولی همکارهای فرهنگی از جنس خود آدم هستن. یعنی خیلی آدم‌های خاکی و قابل اعتماد هستن و کلا خوبن. از این لحاظ هم می‌تونم بگم که خیلی خوبه

 

خب واقعا نکته‌ی مثبت دیگه‌ای به دهنم نمی‌رسه. اگر بود بفرماییین بگم اینجا.

 

نکات منفی:

۱- دروس حفظی : خب اگه رشته‌ی تجربی و یا ریاضی هستین که وارد آموزش ابتدایی می‌شین نمی‌تونین با مطالب درس‌هاش کنار بیاید. من خیلی سعی کردم با کتاب‌های دکتر سیف و دکتر شکوهی کنار بیام ولی اصلا نمی‌شد . طوریکه فهمیدم فلسفه و منطق حداقل کارِ من یکی نیست و حتی روانشناسی هم به نظرم دیوانگی به نظر میاد. اینها رو از نظر من در نظر بگیرین که تجربی خونده و ممکنه برای یک فرد انسانی مشکلی از این بابت وجود نداشته باشه...

البته بگم که علوم تربیتی نگرش من رو در زندگی تا حدودی عوض کرد. الان که به دو سال قبل نگاه می‌کنم خیلی تباه بودم 🤦‍♂️😂 ولی خب الان به نظر خودم همه‌ی مشکلات جامعه به خانواده برمی‌گرده که درست تربیت شدن و یا نه و عوامل مختلفی هم بر خانواده تأثیر می‌ذارن. اما اصل کاری که تشکیل دهنده‌ی هویت یک شخص هست خانواده هست . حالا این خانواده می‌خواد ۳ نفره باشه ، ۲ نفره باشه ، و یا خیلییی بیشتر...

 

۲- جو کلاس : کلاس ما حدود ۴۵ نفر دانشجو داشت که از این ۴۵ نفر، ۳۵ نفر فقط رشته‌ی انسانی و معارف بودن و با تمام احترامی که به بچه‌های انسانی کلاسمون دارم خیلی بچه‌های خنک و بی‌مزه‌ای بودن . انگار که نجسب هستن. باز بقیه کلاس‌ها رو می‌دیدیم می‌گفتم که صد رحمت به انسانی‌های کلاس خودمون باز اینا بهتر هستن از بقیه کلاسا.

یک چیز دیگه اینکه در اکیپ خودمون که ۸ نفر هستیم کلا یک نفر انسانی هست و بقیه یا ریاضی و یا تجربی هستن در این حد بدمون میاد از بچه‌های انسانی کلاسمون.

 

۳- فضای فرامعنوی و خشک : به نظر من ، جو یک کلاس باید معمولی باشه. نه اونقدر مذهبی و نه اونقدر بی‌بند و بار . فضای فرهنگیان خصوصا در ابتدایی و کلا رشته‌های انسانی ، فضای خیلی معنوی داره. چون رشته‌های انسانی با دین و منطق و فلسفه کار داشتن برای همین می‌گم و این خیلی من رو آزار می‌ده . حالا بماند که حرف سیاسی زدن و این‌ها هم تا حدودی ممنوع هست و اگر هم چیزی بگین ، آنتن‌‌ها ردیابی می‌کنن و به مقامات دانشگاه گزارش می‌دن :) دیگه انتخاب خودتون هست!

 

۴- پوشش: وقتی وارد فرهنگیان می‌شین ، باید یکسری رفتارها رو بندازین دور و پوشش‌تون رو اوکی بکنین . یعنی پوشیدن شلوار لی و چه می‌دونم کالج و احتمال زیاد نیم‌آستین و اینا تا حدودی ممنوع هست . ممنوع نیست ولی اگر بپوشین پوشش‌تون خیلی تو چشم هست و کل دانشگاه نگاهت می‌کنن😂

برای دخترخانوم‌ها هم که پوشیدن چادر واجب عینی هست :)

 

۵-اساتید عزیز و بزرگوار: اینکه اساتید هر دانشگاهی خیلی اذیت بکنن حرف درستی هست و منم قبول دارم. ولی اساتید فرهنگیان آدم‌هایی هستن که به ما می‌گن شاگردهاتون قراره در آینده رئیس‌جمهور بشن و آینده کشور رو بسازن و ...شما در قبال تک به تک خواسته‌هاشون مسئول هستین ولی وقتی خود ما از استاد چیزی می‌خوایم و انتظار جواب رو ازش داریم چی می‌شه؟‌ جواب : error 404 . 

اینطوری بگم که استادا یک سری آدمای شعارزده هستن که حرفایی می‌زنن که قشنگه ولی به حرفاشون عمل نمی‌کنن و همین هست که خیلی آزار می‌ده.

مورد داشتیم از ژاپن و مدارسش تعریف می‌کرد ولی ازش یک سوال برای یک مقاله می‌پرسیدیم کلا جواب نمی‌داد :| حالا هی بیا داخل کلاس ژاپن ژاپن بگو :\

 

۶-دانشجو نیستین ، معلم هم نیستین: خیالتون رو راحت کنم. دانشجو داخل ایران = هیچی . فرهنگیان هم اینطوری هست. فقط بخوام مثال بزنم ، کل طول سال سلف دانشگاهمون زورش میومد غذا بده ولی روز دانشجو چون بازرس اومده بود به هر کدوم از دانشجوها ، پلوگوشت ، سالاد ، نوشابه، ماست، موز !!!! داد. اصلا من هنگ کردم سر این موضوع. نمی‌تونستم هضم کنم این همه مواد رو. روزای قبل و بعدش یا استانبولی داشتیم و یا فیمه که کلا لپه بود 😐😂

روز معلم هم دانشگاه نبودم ببینم چه شکلی هست ولی مطمئنم الان مسئولین انقدر خوشحال هستن که دانشگاه‌ها بسته هستن و مجبور نیستن دو روز از سال رو جشن بگیرن و به قولی تحویل بگیرن یکی روز دانشجو و یکی روز معلم.

 

از شأن و منزلت پایین دانشجو باز هم بگم که کلا دانشچو هیچ ارزشی نداره. حتی فرهنگیان :)‌ یادمه موقع امتحان ترم بود ، بعد مراقب امتحان نداشتن ، آبدارچی دانشگاه رو آورده بودن برای مراقب امتحان :| این خیلی توهین به شعور و شخصیت دانشجو هست که یک نفری که اصلا مسئولیتش مراقب امتحان بودن نیست و بیاد این کار رو انجام بده ... سایر موارد هم بماند ...

 

 

 

این‌ها چیزهایی بودن که به ذهنم رسید و گفتم. منم الان تا حدودی ناراضی هستم البته اتفاقات عجیب و غریب این ترم هم بی‌تأثیر نبود . اما کلا راضی نیستم در حال حاضر، البته دست خودم هم نبوده. من تا حدودی اختیار انتخاب رشته‌ام رو نداشتم و وقتی رشته‌ی دیگه‌ای می‌خواستم برم قطعا و قطعا همه می‌ریختن سَرَم و الا و بلا فرهنگیان و از طرف دیگه هم اگه الان رشته‌ی دیگه‌ای بودم ، فطعا اعضای خانواده کلی تیکه و کنایه بهم می‌نداختن که چرا فرهنگیان نرفتم و پسر فلانی که الان فرهنگیان هست انقدر حقوق داره و سربازی نداره و ... نمی‌دونین وقتی بعد از مصاحبه به مامان و بابام گفتم خراب کردم و چند روز بعدش بابام با تیکه و کنایه بهم می‌گفت تو ازدواج نمی‌کنی !!!! تا وقتی که طرحت رو بگذرونی تازه سربازی هم بری و تازه یک جای کار هم پیدا کنی و ... :) این رو هم بگم که برای رشته‌ی اول که حق انتخاب نداشتم برای رشته‌ی دومم هم حق انتخاب نداشتم :)))

خواستم بگم که واقعا بعضی جاها که می‌گم فرهنگیان هستم و انقدر تعریف می‌کنن اصلا خودم تعجب می‌کنم . مگه فرهنگیان چی هست که مردم انقدر دوست دارن جای من باشن :/ چی داشته که من استفاده نکردم و این موارد . خواستم این‌ها رو توضیح بدم که بگم اگه کسی از حقوق ۳۵۰۰ فرهنگیان گفت یکی از طرف من بزنین تو صورتش بهش بگین که الان فقط ۸۰۰ تومنش رو دانشگاه می‌بره تو جیبش ( و البته حرومشون هم باشه . راضی نیستم واقعا از این همه دزدی‌شون)‌ یا حرف از سربازی زد بگین که ۴ سال در مناطق محروم هستین و خیلی موارد دیگه ... 

 

اگه مورد دیگه‌ای به ذهنم رسید حتما حتما در یک پست جداگانه می‌گم 

 

و اینکه خب کامنت‌ها رو فعلا جواب نمی‌دم . خیلی خیلی ببخشید ...

شبی که ماه کامل شد :‌این قسمت اساتیدِ سخت‌گیر

امیر + ۱۴۰۰/۴/۱۰، ۱۹:۳۳

امروز امتحانات ترم رسما عرفا و شرعا تمام شد. البته نه کامل . منتظر نمرات هستم و همینطور تکلیفی که استاد تأیید نکرده و باید دوباره تا ۱۵‌اُم همین ماه تحویل استاد بدم.

 

قصد داشتم وقتی ترم تموم شد از استادها و درس‌های این ترم بگم.

 

درس اول: پژوهش روایی

خب این درس در طول ترم خیلی کم برگزار شد چون تایم برگزاری کلاسمون با یک کاری از استاد مداخله داشت و این بین هم مقصر دانشگاه بود که همچین تایمی رو انتخاب کرد.

این استاد رو ترم قبل هم باهاش داشتم و خوب بود. تکلیف‌های نسبتا سنگینی می‌داد ولی من از انجام دادنشون لذت می‌بردم چون واقعا با استادش حال می‌کردم. نمی‌دونم چرا ؟! شاید چون جوون بود . منظورم از جوون ۳۴ سال ایناهاست. در کل دوستش داشتم. با اینکه خیلی از کلاس‌ها برگزار نشد ولی خوب بود. 

این درس امتحان پایان ترمی نداشت و صرفا تکالیفی بود که انجام می‌دادیم و براش می‌فرستادیم :)

 

درس دوم: دانش خانواده ، یکشنبه

استاد این درس اول ترم یک موردی رو گفت. گفتش که هر درس که تدریس شد از دانشجویان امتحان گرفته می‌شه ولی عوضش آخر ترم اون دروس در امتحان ترم نیستن. کتاب ما کلا ۶ فصل بود و امتحانایی که گرفته شد تا فصل ۴ کتاب درسی بود. این استاد عزیز در طی عملی جالب و قابل بحث در آخر ترم اومد زد زیر حرفش و گفت امتحان ترم از کل کتاب درسی هست. این حرف با واکنش تعداد زیادی از دانشجویان همراه شد اما استاد در سایلنت ترین حالت ممکن ( بخوانید فاقد شعور‌ترین حالت ممکن) پیام‌ها رو می‌خوندن ولی چون می‌دونستن که حرفی برای گفتن نیست و احتمالا هم متوجه شدن که زیر حرفشون زدن ، پیام‌ها رو خونده ولی جواب نمی‌دادن فقط شب قبل امتحان اومدن گفتن که سوالات آسون هست ( و چقدر هم آسون بود :))) ) . از طرف دیگه دانشجویان اومدن پی‌دی‌اف کتاب رو قابل سرچ کردن که واقعا دستشون درد نکنه :)

 

درس سوم: آموزش ریاضی ، سه‌شنبه

این ترم ۱ +‌ ۱ کنفرانس داشت + یک طرح درس و ویدیو تدریس از یکی از دروس پایه‌های ابتدایی در درس ریاضی و البته یک امتحان ۵ سوالی که ۵ نمره داشته باشه. 

کنفرانس‌های ابتدایی انجام شد و استاد هم سر کلاس گفت که این کنفرانس‌ها در دفترش ثبت شده (این مورد رو بعدا کار دارم :)‌ ). موقع امتحان شد. ۵ سوال تشریحی بود و هر کدوم حدود ۱/۵ برگه ی آ۴ حجم گرفت و سر این پنج سوال که کلا پنج نمره بود (!!!!!) ما رو بیچاره کرد مردک. یعنی دستم آخر نوشتن خشک شد از بس داشتم می‌نوشتم. آخه هر سوال چهار پنج تا بخش بود و هر بخش هم نیاز به چندین خط توضیح و همین باعث شد طول بکشه.

جواب امتحانا رو فرستادیم برای استاد و البته طرح درس و ویدیو تدریس. بعد چند روز نمرات رو داخل سامانه ثبت کرد و به طرز باورنکردنی‌ای نمره‌ی ۱۴ رو داد. یک درس ۵ واحدی! رفتم پیویش و اعتراض کردم و بهش گفتم کنفرانس دادم و برگه‌هام رو دوباره چک کنه و پرسید : کِی کنفرانس دادی؟ چرا اسمت نیست و ... :)))))))) هیچی دیگه. رفتم از جلسه‌های ضبط شده گشتم و گشتم تا بالاخره تونستم اون ارائه خودم رو پیدا کنم. در حالیکه گفته بود ارائه ها رو در دفترش ثبت کرده ! از ارائه ها فیلم گرفتم و براش فرستادم و با عبارت منفورِ « ان‌شاءلله بررسی می‌شه» مواجه شدم و آخر هم یک 🙏 براش فرستادم ... دیگه نمی‌دونم می‌خواد چیکار بکنه ...

 

درس چهارم: ارزشیابی ، جمعه

داخل این پست من همه چی رو گفتم(لینک). استادش اوایل خیلی خوش اخلاق نشون می‌داد و با عباراتی مثل عزیزم و عشقم جاش رو بین ما باز کرده بود ... اما بعد از عید کلا کلاسی تشکیل نداد ، تلگرامش هک شده بود و پیگیر همین اکانت تلگرامش بود و برای ما کلاسی تشکیل نمی‌شد. منتها جلسه آخر اومد و حدود ۴ تا درس رو  همون جلسه درس داد بماند که ۳ درس  رو هم درس نداد :) و اون تکلیف سنگینی که گفت و واقعا سنگین بود. این تکلیف بود . (لینک) البته بنا به دلایل امنیتی یک بخشی از تکلیف حذف شده مثل برگه‌ها و اسامی و ...

امتحانش صبح روز جمعه بود و فقط می‌دونستیم که ۴۵ دقیقه وقت هست. هیچ اطلاعات دیگه‌ای نبود. وقتی وارد آزمون شدم ۴۰ تا سوال بود بدون بازگشت به عقب :))) بماند که تقریبا نصف سوالات همراه با شک و تردید زدم و یک سوال هم خارج از بودجه بندی کتاب بود :)) و البته اینکه سوال آخر که رسیدم ۵ دقیقه وقت اضافه آوردم و بدون بازگشت به عقب :))

این رو معلوم نیست پاس بشم یا نه ...

سر این درس من یک ناامیدی خاصی گرفتم . می‌دونین انتظار نداشتم حداقل این استاد بیاد و بازگشت به عقب رو غیرفعال بکنه چون خیلی آزمون غیر استاندارد می‌شه و سر همین مورد کلا از درس زده شدم و تصمیم گرفتم هیچی نخونم دیگه مگه اینکه یک نگاه کلی بندازم که ببینم سرفصل‌ها چی هستن و با یک سرچ موقع امتحان بتونم پیداشون کنم و حافظه‌ی کوتاه مدتم در این مورد خوب بود.

 

درس پنجم: فلسفه‌ی تربیت ، شنبه

برای این درس استاده گفت که بیام چند گروه تشکیل بدیم و هر گروه بیاد نظام آموزشی یک کشور رو  با نظام آموزشی در ایران مقایسه بکنه  و در قالب مقاله بیاره و ما هم حدود ۴۵ الی ۵۰ صفحه شد مقاله‌ای که می‌خواستیم !

برای امتحان منبعی نداده بود چون گفته بود که باید داخل کلاس مطالب رو یادداشت می‌کردیم :)))) حالا بماند که چقدر سر کلاس ایشون بنده خوابم میومد چون خیلی خشک و خواب آلود حرف می‌زد و بعد از تایم ناهار هم بود دیگه اون هم یک دلیل دیگه :))

تا اینکه شب قبل امتحان اومد یک پاور پوینت گذاشت داخل گروه و گفتش که این همون پاوری هست که داخل کلاس درس می‌داده و همون بود. تا همون موقع من و دوستام دنبال جور کردن پی‌دی‌اف ‌ها بودیم که بتونیم مطالب رو جمع آوری کنیم که این آقا همه‌ی زحماتمون رو به باد داد :))

امتحانش سخت بود. ولی خب خیلی ایرادی نداشت . یعنی با یک دور خوندن مقاله می‌شد جواب داد و خیلی نقدی بهش ندارم. البته یک سوال تشریحی داشت که خیییلی سخت بود و داخل پاور پیدا نمی‌شد و باید استنباط می‌کردیم :)

 

درس هفتم : آموزش قرآن ، یکشنبه

این استاد می‌تونم بگم فاقد شعورترین استادی بود که طی ۴ ترم تحصیلی در این دانشگاه دیده بودم. لامصب برای خودش هفت‌خوانی بود. راستش رو بخواین از لحظه ای که داخل کلاس سَرَم داد کشید تنفرم نسبت بهش شروع شد اما در کل دانشجویان کل دانشگاه از دستش شاکی بودن و برای همین درس فقط و فقط همین استاد بود. امیدوارم که ارزشیابی اساتید رو روش اعمال کنن. یعنی فقط چون استاد بود چیزی نمی‌تونستم بهش بگم اگه یک آدم عادی قطعا زنده نمی ذاشتمش ... این دوست عزیزمون اومد و منابع امتحانی رو گذاشت:

نیاز به تحلیل خیلی زیادی نداره. هر چیزی که مربوط به قرآن هست می‌تونست داخل امتحان بیاد خیلی راحت :) سطح سوالات هم طوری بود که می‌تونست یک نمونه سوال برای کنکوری باشه که درس دینی رو خوب بده . البته سنت‌های الهی و انواع توحید رو نداشت وگرنه خیلی منبع کاملی بود :)‌این بین هم چند تا سوال مضخرف داشت مثل اینکه در پایه‌ی ششم دانش‌آموزان با چه چیز‌هایی آشنا می‌شوند و ما هم که کل کتاب‌ها رو در طول ترم بررسی کردیم ( بخوانید نکردیم)‌ و باید جواب رو به دست‌ می‌آوردیم. سوالات کاربردی و به قول معروف مفید هم داخل کلاس اصلا بیان نشده بود و عبارات داخل گزینه‌ها کلا برای شخصی مثل ما!! ناآشنا و غریبه بود. سوالات امتحان بدون بازگشت به عقب بود ولی نکته مثبت این بود که هر صفحه ۸ تا سوال بود و از این لحاظ استاد محترم به عقلش کشید که یکم این اوضاع رو بهتر کنه ...

 

درس ششم: کاربرد زبان در تربیت ، دوشنبه

این استاد اصلا امتحانی نداشت . یعنی امتحانش رو اول خرداد ماه گرفته بود و تمام شده بود . فقط یک مقاله بود با یکسری اصول خاص که باید می‌نوشتیم و بسی سخت بود و همین استاد بود که گفت دوباره مقاله رو اصلاح کنم و براش بفرستم ...


 

درس هفتم: ادبیات کودک و نوجوان ، سه شنبه

این استاد گوگولی بود. نمی‌دونم چرا . ولی دوستش داشتم. کلا گیر نمی‌داد و استاد مظلومی بود و داخل گروه هم به سوالات دانشجوها جواب می‌داد ... متأسفانه ۷ الی ۸ تا پی‌دی‌اف ۲۰ صفحه‌ای بود که دو تاش غیرقابل سرچ بود و باید تک به تک اونها رو می‌خوندیم و من هم به خاطر اون اتفاق جمعه کلا زده شده  بودم و نخوندم فقط با عنوان‌ها آشنا شدم که موقع امتحان راحت‌تر بتونم جواب رو پیدا بکنم ! ۲۰ سوال ، ۲۵ دقیقه و بدون بازگشت به عقب و سوالاتی که اکثرا این مدلی بودن:

کدام گزینه صحیح نمی‌باشد ؟

:)

علی برکت الله

 

درس هشتم: پنجشنبه یعنی امروز ، زبان عمومی

استاد بدی نبود. یعنی خوب بود. اما امتحانش افتضاح بود. نمونه‌ سوالاتی که به ما داده بود مثل یک درس ریاضی بود که می‌خواست فقط جواب ضرب ۲ در ۲ رو به دست بیاریم ولی چیزی که داخل امتحان بود اینطوری بود که ضرب cosx و sinx رو به دست بیاریم :)

از چینش افتضاح سوالا هم نگم دیگه

۲۳ تا سوال بود . بدون بازگشت به عقب ، دو سوال اول معنی لغت بود که هر کدوم ۴ تا لغت بودن و کلا ۸ تا لغت رو باید ترجمه می‌کردیم.

از سوال ۳ تا سوال ۱۵ سوالات ترجمه متن بود . یعنی یک جمله دو خطی رو می‌داد و باید به فارسی ترجمه می‌کردیم :))))

و بعدش سوال آورده متضاد کلمات رو باید می‌نوشتیم و سوالات بعدی یعنی از ۱۶ به ۲۳ رو نرسیدم دیگه ببینم چی هستن و می‌گن سوالای تستی بوده که خیلی هم مفت بوده :)) 

حالا می‌گم چرا چینش بد بوده. در یک امتحان استاندارد ابتدا میان و معنی لغت رو می‌دن و سوالاتی که جواب کوتاه دارن . مثل سوالات صحیح غلط و جای‌خالی و ... این امتحان هم اولش درست بود . ولی بعدش خراب کرد. یعنی قسمت دوم سوالات باید سوالات تستی می‌بودن تا بشه به سوالات سریع جواب داد و وقت کافی برای سوالات تشریحی ذخیره کنیم . و از اونجایی که این کار انجام نشد کلی زمان در حین سوالات تشریحی سوخت...

من هم داخل گروه خیلی رک و پوست کنده به استاده گفتم که ترتیب سوالات اصلا استاندارد نبوده و دیگه هم اصلا برام مهم نیست که می‌خواد لج کنه و می‌خواد نکنه . فقط یک جمله

به درک 

:)

 

++این چند روز خیلی سرم شلوغ بود و خیلی حال روحی خوبی نداشتم سر همین امتحانات و وحشی شدن اساتید محترم و محترمه . خدا ازشون نگذره. این آه دانشجوها بالاخره یک روزی شما رو می‌گیره ...

 

++باور کنین خیلی جلوی خودم رو گرفتم و از عبارات خوبی استفاده کردم جا داشت که حداقل چندین و چندجا از الفاظ دیگه‌ای استفاده کنم که نکردم ...

 

++فقط خسته ام همین

معلم یعنی ...

امیر + ۱۴۰۰/۴/۶، ۱۲:۱۲

اینکه کسی ازت درخواست کمک کرد گوش بدی (سین کنی) ولی جواب ندی :)

معلمی یعنی اینکه اعصاب دانش‌آموزات رو خورد کنی

معلمی یعنی اینکه تبعیض قائل بشی

معلمی یعنی اینکه فقط افراد جلوی کلاست برات اهمیت داشته باشن

اینکه عقده‌ات رو سر دانش‌آموزت خالی بکنی

 

معلمی یعنی همینا؟ درسته؟ :)

 

از جمعه واقعا ناامید شدم. نمی‌دونم از چی ... انگار که یک نفر بهم شوک وارد کرده باشه . اما نمی‌دونم چجوری این شوک بهم وارد شد. 

نمی‌تونم درس زیادی بخونم. دقیقا از جمعه...

 

+بعد کنکور امسال نظرم رو در رابطه با دانشگاهم می‌گم. همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هاش.

++ببخشید واقعا کامنت‌ها رو نمی‌تونم جواب بدم . چون اصلا حال خوبی ندارم 🙏

+++کامنت‌های بدون نیاز به تأیید هست ... معلوم نیست کِی جواب بدم

هفته‌ و ماهی که گذشت

امیر + ۱۴۰۰/۴/۳، ۲۲:۴۲

کلا ماه سخت و عجیبی بود!

فردا هم یک امتحان دارم که تا حد زیادی ترس دارم براش. یاد یکی از درسای ترم قبل افتادم، البته اونجا استادش با ما راه اومد ولی این استاد ... :)

استاد هم چند پست قبل گفتم (لینک) فردا امتحانش رو دارم.

تونستم امتحان رو از یک نفر بگیرم و از همون صفحاتش رو گذاشتم داخل ورد . البته باید ۲۰ نفر می‌بودن ولی خب مهم نیست دیگه می‌خواد استاده قبول کنه می‌خواد هم نکنه . ولی خب خیلی سخت بود. خییییییلی سخت بود. 

از کارهای عملی هم که ۵ تا بود. ۴ تاش رو همین هفته انجام دادم و بسی سخت بود و یکیش موند که تا فردا حتما باید انجامش بدم و اون هم نوشتن مقاله هست که نصفه هست و نصفه دیگه رو باید بنویسم !!

 

فقط من دکتر شکوهی و دکتر صیف رو زنده پیدا کنم قطعا اون‌ها رو خواهم کشت :)))))