چند عدد روزانه‌نویسی نسبتا کوتاه

امیر + ۱۴۰۰/۷/۲۵، ۱۴:۵۷

۱- سری پست‌های کارورزی این هفته مورد خاصی نبود که بخوام در قالب یک پست بهش بپردازم. فقط هفته‌ی قبل که با استادم در ارتباط بودم ، از نقل مدیر اون مدرسه‌ای که می‌رفتم می‌گفت که خیلی از رفتارم راضی هست و خشنود . منم که این حرفا رو شنیدم سرخ شدم از خجالت. مدام فکر می‌کردم که مدیر اون مدرسه از رفتارم ناراضی هست :)) خوبه یکم اعتماد به نفس گرفتم ولی ابدا دوباره بشینم باهاش چای بخورم 😂

کارورزی فعلا حضوری نیست. شاید هم در ادامه این سری پست‌های خیلی کمتر بشه. چون داخل فضای شاد باید بریم کارها رو ببینیم و این بین مورد عجیب و خاصی دیده نمی‌شه.

 

۲- از اونجایی که دوشنبه کارورزی دارم و به نوعی باید در کلاس مدرسه حضور داشته باشم ، معلم اون کلاسی که باید برم ، برنامه اون روز رو اینطوری گذاشت :«ورزش-ورزش-انشا-هنر» و استادم گفت:« این یعنی اینکه معلم ممکنه اون روز حضور نداشته باشه و تو بری سر کلاس و بچه‌ها رو مدیریت کنی.» واکنش من بعد شنیدن این جمله؟ ببینیم:

 

 

حس می‌کنم کنترل کلاس برام زود باشه :(

 

۳- حرفی که راجع به استادای زن زدم رو کلا فراموش بکنین(اینکه ساده می‌گیرن). اساتید مدل خوب دارن و مدل بد. یک استاد زن سخت‌گیر یافت شد. ولی همچنان به همون اصول پایبند هستم که اساتید زن از مرد بهتر هستن.

 

۴- دیروز رفتم برای واکسن دوز دوم اقدام کردم ولی دیگه عوارض واکسن تا شب همراهم بودن. شب که اصلا توی یک حالت بین بیداری و خواب بودم. نتونستم کلاس ساعت ۲۱ رو هم شرکت کنم و کسی هم ضبط نکرد کلاس رو (!) . همین که دیگه تموم شد خوبه و لازم نیست تاریخی مخصوص یادم بمونه.

 

۵- همین حینی که قرار بود برم واکسن بزنم، نزدیک بود تصادف هم بکنم 🤦‍♂️ موقعیت خیلی وحشتناکی بود. روی لاین سبقت و سمت چپ بودم که دیدم یک نفر جلو داره از سمت چپم میاد وارد لاین من و اول بوق زدم دیدم طرف ترمز کرد. بعدش تند تر ادامه داد به اومدن به لاین من . دیگه هر چی بوق و ترمز بود زدم که فقط بهش نخورم. نزدیک بود به ماشینه بخورم، سریع فرمون رو کشیدم سمت دیگه که به ماشینش نخورم. یکدفعگی از سمت راستم یک مینی بوس با سرعت رد شد ! یعنی فقط شانسم گرفت که تصادفی رخ نداد و اینکه نباید فرمون رو می‌چرخوندم. البته اگه نمی‌چرخوندم هم می‌خوردم به ماشینه. که در اون صورت اون مقصر می‌شد. خلاصه یک نگاه به راننده‌اش کردم یک خانوم بود داشت بهم زل می‌زد 😐 و بعدش هم پشتم رو دید زدم دیدم کلی ماشین پشت سرم هستن که فاصله دارن ولی سرعتشون هم کم نیست. سریع به راهم ادامه دادم. ولی تقریبا یک دقیقه توی شوک بودم و خداروشکر که اتفاقی نیفتاد 😓

 

۶- خیلی حس بدی داره که داخل یک گروه ۱۵ نفری بیای و از یک نفر خواهش کنی که برات یک موضوعی رو توضیح بده ولی هیچ جوابی نگیری. حتی اگه ریپلای کرده باشی :) توی اینجور مواقع فکر می‌کنم که بهم احترام گذاشته نشده و جایگاهم خیلی خیلی پایین اومده :( بعضی وقتا فکر می‌کنم خیلی بیش از حد دارم احترام می‌ذارم. فکر می‌کردم احترام ، احترام میاره ولی مثل اینکه این روش ممکنه خود طرف رو پایین تر بکشه!

 

۷- بابت معرفی وبلاگ‌ها هم خیلی ممنونم. فکر کنم ۱۰ الی ۱۵ تا وبلاگ رو فالو کردم.

یخ‌شکن (۲) - رانندگی

امیر + ۱۴۰۰/۶/۱۸، ۲۰:۳۸

تقریبا شیش ماه هست که دیگه مجاز به رانندگی هستم. توی این مدت نه اونقدر زیاد رانندگی کردم و نه اونقدر کم و می‌خوام از چند تا تجربه‌ام بگم.

چند عدد روزانه‌نویسی :)

امیر + ۱۳۹۹/۱۲/۱۴، ۲۱:۱۰

سلام 

چند روزی بود که می‌خواستم بیام و بنویسم ولی نمی‌دونستم که بیام و از چی بنویسم . با اینکه اطرافم پر از اتفاقات عجیب و غریب بوده و بعضا هم خوشحال کننده اما دست و دلم به نوشتن نمی‌ره که نمی‌ره به هر حال اومدم که بنویسم چون خیلی وقت بود که ننوشته بودم. 

 

۱- بالاخره تونستم گواهینامه رو از چنگ افسران پلید به دست بیارم و خب به نظرم آخرالزمان شده بود تازه همین یکی آخری هم آخرش یک سوتی دادم که می‌تونست بابتش ردم کنه ولی یک نگاه به قیافه‌ی مظلومم انداخت و فهمید ماجرا چیه دیگه دلش سوخت و گذاشت کارم رو ادامه بدم و تمام. البته این سوتی آخر ترتیب در خاموش کردن ماشین بود که ترمز و دنده رو جا به جا انجام دادم و اگه رد می‌کرد اوج بی انصافی بود. دو تا اشتباه دیگه هم داشتم که باز هم از پارک دوبل بود که فاصله از کنار و جلو گویا مناسب نبود. والا هر جور دیدم فاصله از جلو و کنار خیلی هم عالی بود نمی‌دونم شاید ۱ سانت و یا ۲ سانت کم و یا زیاد بود :|

بالاخره از شر تمام اون نوبت گیری‌ها خلاص شدم از شر اون خانومه هم خلاص شدم که باید بهش می‌گفتم سه بار حرفش رو تکرار کنه که بفهمم چی می‌گه :|

 

+نتیجه گیری اخلاقی : پارک دوبل خانوم‌ها رو مسخره نکنیم واقعا کار سختیه!

 

 

۲- جدیدا یکسری سایت ها پیدا کردم که کتاب های مربوط به یادگیری زبان دارن. مثل زبان انگلیسی و خب تخفیف‌هاشون هم قابل توجه هست. نمی‌دونم این تخفیف ها تا کِی هست شاید هم مادام العمر باشه ولی به نظرم خیلی جالبه و گفتم اینجا هم معرفی کنم با توجه به اینکه کتاب‌ها یک مقدار گرون‌تر شده.

کلیک کنید

البته سایت زیاد هست ولی خب این سایت خوب بوده می‌تونین با یک سرچ راحت سایت‌های دیگه‌ رو هم پیدا کنین.

 

 

۳- باورم نمیشه انقدز سریع یک سال گذشت. الان که می‌رم پست‌های سال قبل رو می‌خونم اونجا در رابطه با خسته شدن در این ایام قرنطینه رو می‌خونم و می‌خندم بهشون و می‌گم اون موقع فقط برای دو هفته خسته شده بودم ولی الان که یک سال گذشته و تقریبا قرنطینه هستم و اون خستگی روحی رو ندارم. فکر کنم جامعه گریز شدم 🤦‍♂️

 

 

۴- فیلم «قصر شیرین» رو نشستم نگاه کردم. دلیلش هم این بود که دوستم می‌گفت بازی بازیگراش عالی بوده و خب واقعا هم بازیشون خوب بوده. راستش رو بخواین خیلی به حال بازیگرهای کودک غبطه می‌خورم چون اونا در اون سن تونستن در عرصه‌ی بازیگری خودی نشون بدن ولی منی که یک روزی آرزوی بازیگر شدن رو داشتم فعلا هیچ جایی حتی دوره ندیدم. البته می‌دونین دوستندارم آدم معروفی باشم چون اونجوری زندگی واقعا سخت هست و زیر نظر خیلی از عموم جامعه قرار می‌گیره و از اون جهت واقعا دوست ندارم. از طرف دیگه دنیای بازیگری واقعا دنیای کثیفی هست که می‌تونم مثبت‌ترینش رو بگم کشیدن سیگار هست که واقعا خودم رو تصور می‌کنم جای بازیگری که داخل فیلم سیگار می‌کشه فورا از حرفه‌ی بازیگری کنار می‌کشم

 

۵- از کلاسا بگم؟  فعلا خوبه خداروشکر. مثل ترم قبل نبود که همه یک دفعگی بخوان هجوم بیارن و کیلو کیلو تکلیف بدن. اساتید هم خداروشکر آدمای خوبی هستن. هر کدومشون یک مدلی هستن. چندتاشون رو هم از همین فاصله‌ی مجازی عاشقشون شدم (کمتر کسی به این درجه عرفانی نازل می‌شه برام)

 

۶- چه فعالیت‌ها کم شده :)

سال قبل یادمه همین روزا هر دو سه روز یک بار هر کسی یک چالش جدید می‌ذاشت و همه شرکت می‌کردن 😐😂

شما را چه شده است؟ چرا کم کار شده‌اید ؟لازمه کلیپ‌های سهیل سنگرزاده رو بیارم اینجا گوش بدین و امید به زندگیتون صد بشه؟ :))))

دوبل :/

امیر + ۱۳۹۹/۸/۲۰، ۲۰:۰۸

-یکم فرمون رو بگیر راست داری می‌خوری به سپر ماشین جلویی.

 

+واقعا؟ مطمئنین؟

 

-(با عصبانیت) یعنی چی من مطمئنم . من بیشتر می‌فهمم یا تو ؟‌هان؟

 

فرمان را به طرف راست می‌گیرد.

 

-همه‌اش می‌گه مطمئنم اه :/

 

زمانی که ماشین صاف شد. فاصله با جلو نسبتا خوب بود. یعنی طبق معیار استاندارد که یک متر بود. اما فاصله با کنار خیلی خیلی زیاد بود.

 

-تازه خوب شد گفتم که یکم فرمون رو بگیر راست که داخل‌تر رفتی وگرنه که فاصله‌ات خیلی بیشتر می‌شد.

 

تازه این بین هم راهنما نزده بود! یکی از دلایلی که برای دفعه‌ی قبل رد شدم. وسط دنده عقبم ناگهان راهنمای ماشین خاموش شد و افسر هم همان‌جا به من گیر داد.

به هر حال در دلم گفتم 

.این هم رد شد!

 

از ماشین پیاده شد.  رفتم سمت قسمت صندلیِ راننده. کنارِ درِ افسر ایستاده بود. 

 

-ببین عزیزِ دلم . تا ۷۲ ساعت دیگه‌ اگه از طرف راهنمایی و رانندگی بهت زنگ زدن که باید جواب بدی و ... اگرم که نه یعنی کاملا قبول شدی

 

صحبت‌های افسر نشان می‌داد که فرد مذکور در بالا در امتحان قبول شده است.

 

و من :

.🙄 

این که رد شده بود!!!!!!

 

به هر حال از فرط تعجب تا حدی خوشحال شدم که افسرِ‌ مهربانی کنارم نشسته و می‌خواهد افراد را قبول کند. نکته‌ی قابل توجهِ دیگری که وجود داشت این بود که تنها کاری که افسر دستور می‌دهد تنها پارک دوبل می‌باشد و شاید ۲۰ متر رانندگی در خیابان. همین و بس.

 

افسر به من:

-برو

 

مراحل اولیه را انجام دادم و برای اینکه به افسر هم بفهمانم که حواسم هم هست از اون پرسیدم 

 

.آیا لازمه که آینه قسمت شاگرد رو هم تنظیم کنم؟

 

-نه خودم تنظیم می‌کنم.

 

واقعا استرس نداشتم.صادرکات را بار دیگر مرور کردم و دنده را ۱ کردم و ترمز را هم کشیدم پایین. کلاچ را تا ته گرفته بودم. راهنما را زدم و کم‌کم کلاچ را بالا می‌آوردم. اندکی گاز دادم. وقتی فهمیدم که ماشین حرکت نمی‌کند گاز را بیشتر کردم اما طوری نبود که صدای گاز اذیت‌‌کننده باشد.(یکی دیگر از دلایل رد شدنم برای بار قبلی)

خلاصه ماشین حرکت کرد و خاموش نشد (اصلی‌ترین دلیل رد شدنم برای بار اول) و ایست خروج را انجام دادم.(یکی از دلایل رد شدنم در بار دوم).و حرکت کردم. چند متر جلوتر ماشین پارک کرده بود و من هم می‌دانستم که همان ماشین را برای دوبل می‌خواهد.

 

-دوبلش کن.

 

.مجاز نیست.

 

-برو.

 

راهنما را می‌زنم. فاصله با ماشین کناری خیلی خوب بود. اولین مرحله ، اولین فرمان بود. اولین فرمان انجام شد. دومین مرحله ، دومین فرمان ماشین بود که دو دورِ کامل باید طرف دیگر چرخیده شود.در ابتدایی چرخیدن. راهنما خاموش شد(همانطور که قبلا ذکر شد یکی از دلایل رد شدن در مرحله‌ی قبلی) راهنما را روشن کردم. دوباره فرمان رو چرخاندم. راهنما بلافاصله خاموش شد. دوباره روشن کردم. خاموش شد. دوباره روشن کردم. خاموش شد.

 

-ایست.

 

.چرا؟

 

-ماشین خورد به جدول

 

. :|

 

پیاده شو.

 

از بس حواسم به راهنما بود که حواسم نسبت به سرعت ماشین در حین پارک دوبل نبود. دیگر آن مراحل خاموش کردنِ ماشین را هم درست انجام ندادم. از ماشین پیاده شدم. 

 

-تمرین کن پسرم.

 

. نمی‌شه حالا یک فرصت دیگه بدین .یک دونه خطا داشتم. من همیشه دوبل‌هام خوب می‌شه.

 

-تموم شد دیگه. ایشالا دفعه‌ی بعد.

 

و چه قدر از این کلمه‌ی «ایشالا» بدم می‌آید. انگار هر کسی برای اینکه قضیه ر ماستاملی کند و بپیچاند از این کلمه استفاده می‌کند و قضیه حل می‌شود.

خودم هم تعجب کردم که نفرِ قبلی با آن وضع فاجعه‌ی رانندگی چجوری توانست قبول شود و حتی به او کمک کرد. لااقل خطایش کمتر از خطای من نبود. اما...

 

وقتی بابا هم خبر رد شدن دوباره‌ی بنده رو شنید. ناراحت نشد. چون می‌دانست که اینجا دیگر تقصیر من نبود. شاید هم بود. شاید بنده کوچک‌ترین مسائل را هم جدی می‌بینم. شاید عملِ «راهنما زدن» در اینجا هیچ‌ ارزشی نداشته باشد اما این عمل دفعه‌ی قبلی بلای جانم شده بود و به خاطر اینکه راهنما خاموش شده بود و روشنش نکردم ، ایراد گرفت و در برگه یادداشت کرد. به هر حال هر تجربه‌ای صرفا سودمند نیست و ‌می‌تواند زیان آور شود. 

 

افسر مفتی بود. از اینجور افسرها کم پیدا می‌شود که فقط یک عدد دوبل بگیرد و قبول و یا رد کند.

نمی‌دانم دفعه‌ی بعدی چه زمانی می‌شود اما به هر حال امیدوارم دفعه‌ی بعدی آخرین بار باشد.

پوسیدم :(

امیر + ۱۳۹۸/۱۲/۷، ۲۲:۲۴

واقعا دیگه نمیتونم دووم بیارم داخل خونه . هیچ تفریح و سرگرمی ندارم .

واقعا دوست دارم برم بیرون ولی نمیشه

 

خیلی از تفریحاتم به خاطر این ویروس در این هفته نابود شد :((

احساس پوچی میکنم توی خونه نمیتونم کاری بکنم .

 

هر سرفه ای که مامانم میکنه قلبم رو میلرزونه که نکنه کرونا گرفته باشه .

ولی خداروشکر ، فعلا هممون سالمیم :)

 

فردا هم امتحان افسر دارم !!

عجب موقعی !!(کرونا)

وضعیت هوا رو هم عشقه . داره برف میاد الان.

 

لطفا مراقب خودتون باشین

 

#کرونا

 

بالاخره :)

امیر + ۱۳۹۸/۱۲/۱، ۱۲:۳۸

با یک استرس شدید داشتم به خودکار قرمزش نگاه میکردم .  دل دردم شدیدتر شده بود. اوضاع دستگاه گوارشم اصلا اون موقع صبح خوب نبود.

پاسخبرگ رو گذاشت روی پاسخنامه ام و داشت چک میکرد. خودکارش رو آورد پایین و یک علامت زد .

توی دلم : اولین غلط

پاسخبرگ رو برداشت

و من به روایت تصویر

Image result for excited animal

 

و سایر افراد داخل کلاس بدون شرح

 

 

 

 

با یک دونه غلط قبول شدم و خیلی شاخخخخ رفتم برای افسر نوبت گرفتم . ان شاالله هفته دیگه با ماشین میرم بیرون :دی

خیلی جو گیر شدم

در هر حال تموم شد دیگه


 

چه قدر بیان بی حال شده جدیدا ://///

هیچکی فعالیت نداره :////

 

این بی حالی هم به منم سرایت کرده.

 


 

مشکلات هم حل شده بالاخره:دی

دو ماااااااااااااااااه درگیر بودم :(

 


 

لطفا مراقب سلامتی تون باشین کرونا رسیده به ایران :/

 

دیگه خودت میدونی ...

امیر + ۱۳۹۸/۱۱/۳۰، ۱۸:۰۱

خدایا میدونی دیگه تلاشم رو کردم . 

باید فردا رو قبول بشم وگرنه اوج نامردیه. 

 

من توی امتحانای تستی واقعا مشکل دارم. البته آمار آزمونهایی که دادم خوبه.

آزمون آیین نامه رانندگی

امیدوارم فردا بیام و بگم که قبول شدم.

 

+ کامنتها رو جواب ندادم شرمنده . به زودی جواب میدم خیلی سرم شلوغه.

++ خواهشا وبها رو حذف نکنین اگر میخواید وب جدید بسازید لطفا خبردار کنین.ممنون:)

رد شدم :دی + تبریک میگم :)

امیر + ۱۳۹۸/۱۱/۲۴، ۱۰:۴۱

با افتخار تمام با 8 تا غلط رد شدم آیین نامه رو  . انشاالله دفعه بعدی :دی

 

انتظاری هم نداشتم . نخونده بودم خیلی زیاد . هر چی آزمونم دیشب میزدم بالاترین نمره ام میشد 23 :///

 

اول هفته پلن a ریختم که هر روز یک فصل رو بخونم اون روزایی که دانشگاه هستم فصلهای راحت رو بخونم تا امروز که 5شنبه هست تموم یشه کتاب.

پلن a اجرا نشد.  دیروز صبح پلن b رو ریختم که اگه پلن a اجرا نشد از صبح بشینم سه فصل اول رو خیلی سرسری بخونم(چون 3 فصل اول مهم ترن )

پلن b هم اجرا نشد (واقعا خوندن این مدل کتابها برام زجر آوره :((( )

پلن c  رو رفتم اجرا کردم گفتمم حدود 30 تا آزمون میزنم که« آزمون دیده »بشم و ترسم بریزه.

پلن c خیلی خوب بود منتها من کلا 10 تا آزمون زدم :// سرم درد گرفت دو ساعت مدام سرم توی سیستم بود.

پلن d  رو گذاشتم برای امروز صبح ، که بشینم بخونم . متاسفانه خیلی دیر ( ساعت 6:30  )بیدار شدم :/// و ساعت 7/15 باید اونجا یعنی محل آزمون میبودم.

گفتم پلن z رو اجرا میکنم :دی

پلن z هم توکل به خدا و یاری جستن بود که متاسفانه جواب نداد :////

چه قدر خدا من رو دوست داره.

البته خب از یک کلاس 20 نفری کلا 5 نفر قبول شدن :دی و این یعنی فاجعه !!!!

دست اول همیشه دست گرمیه . یک پسر همیشه باید دفعه اول رو رد بشه وگرنه که پسر نیست :دی

(سعی در توجیه رد شدنش میکند)

ولی واقعا چیکار میکنین که قبول میشین دفعه اول؟


 

 

من باب  همکلاسی های دانشگاه که گفته بودم در پست قبل ، علاوه بر پاستوریزه بودن ، خیلی ریاکار و پاچه خوار هم هستن :///

 

 


 

موندم چجوری toy story4 تونست اسکار بگیره . خیلی داستان خوبی نداشت و میخواستن فقط سر و تهش رو ببندن کلا این مجموعه رو تموم کنن:/

البته خب امسال ، سال انیمیشن های قسمتی یا فصلی بود . ولی هیچکدومشون قابل قبول نبودن. البته من فروزن رو که خیلی تعریف کردن رو ندیدم چون موزیکاله و از موزیکال خوشم نمیاد . قسمت یکش هم نگاه نکرده بودم .

 

5 پا فاصله چرا نامزد نبود ؟

 

و جالبتر از اون پاراسایت که بهترین فیلم شد . فیلمش پر از نماده ( توی نقد فیلمها خوندم ) و پیشنهاد دوستم بود(پست قبل داشتیم بحث میکردیم این فیلم رو هم پیشنهاد کرده بود ) که ببینمش. فکر میکردم فیلمش مربوط به خانواده هست چون خانواده 4 نفره ان . ولی بعدش میشد دزدی خانوادگی و بعدش یک صحنه جنایی و اکشن از کشت و کشتار :///

اصلا انتظارش رو نداشتم .داستانش خیلی یکدفعگی بود.

 


 

من برم تا هفته دیگه کلی کار دارم و اینکه دارم به صورت خاموش و نامحسوس وبها رو میخونم :دی

پیشاپیش روز زن رو هم تبریک میگم :)) 

+ برای مامانم چی بخرم به نظرتون ؟

روزمره نوشت

امیر + ۱۳۹۸/۱۱/۷، ۲۳:۱۷

با معدل 17/82 تونستم این ترم رو رد کنم حالا نمیدونم معدل الف هستم یا نه . البته برام مهم نیست. همین که چند تا امتحانی که میخواستم پاس بشم ، پاس شدم :)

ولی شب امتحانی بودماااااااا :دی

انتخاب واحد ها هم فردا تکمیل میشه و از هفته دیگه یکشنبه ( و نه شنبه !!! خیلی مهمه که شنبه نیست) دانشگاهمون شروع میشه قشنگ با یک عده ای همکلاسی شدم که همه شون بلا استثناء گیمر هستن:دی خدابخیر بگذرونه من آخر این ترم یک دونه گیمر حرفه ای درجه 1 میشم :دی

فعلا که در این یک ترم داخل pes برای خودم صاحب سبک شدم :دی

انقدر که بازی کردیم با همکلاسیان عزیز :)

انشاالله این ترم call of duty رو قشنگ یاد میگیرم .


 

تئاتر هم رفتم دیدم. اسم تئاتر «میراث» بود با هدف معرفی کتاب اسرار آل محمد (ص)   .یک کتاب تاریخی که تاریخ واقعی اسلام و چند تا از معصومین رو به نگارش درآورد شده و قدمتش حدود 1400 سال هست.

کارت این گروه رو گرفتم ببینم چجوریه . اینستاگرام ندارم و خیلی اتفاقی هفته پیش از طریق مرورگر رفتم ببینم خبری نیست که خداروشکر بعد یک سال دست به کار شدن :)

آدرس دفترشون هم نزدیک خونمون هست اما رفتم دیدم یک خرابه هست :////

تلگرام هم رفتم فعلا خبر خاصی نبود پروفایل ادمینش رو دیدم نوشته last seen a long time ago

آقا امید من رو قظع نکنین دیگه :(

اما خداروشکر همین که گروهشون کار کرد :)

 

تازه بعد دو سال ، یک ایده تئاتر خوب به ذهنم رسیده که الان دارم داخل ذهنم صحنه هاش رو برای خودم ترسیم میکنم. البته وسطای این داستان تئاتر باید کار بشه  .

چند تا ایده فیلم داشتم برای خودم که قبلا طراحی کرده بودم و به نظر خودم میتونن یکی از بهترین فیلمهای سینمایی بشن ( اعتماد به نفس رو حال کنین !!!)


رانندگی هم یادگیری پارک دوبل مونده فقط که فردا یا 5 شنبه یاد میگیرم. ضمن اینکه رانندگی داخل شهر خیلی سخته.indecision

و نمیدونم این مشکل رو همه دارن یا فقط من دچارش هستم و اون اینه که خیلی نمیتونم سمت چپ و راست ماشین رو کنترل کنم یعنی گاهی اوقات پیش میاد که از طرف راست ماشین به یک ماشین دیگه برخورد کنم و خیلی پیش اومده :(

این عیب کی برطرف میشه ؟


 

بعد یک ماه و چند روز تونستم برم فوتسال به مدت 3 ساعت :دی

البته نیم ساعت آخر رو فقط وایستادم دروازه خیلی خسته شده بودم دیگه نمیتونستم بدوم

ولی خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت :)


وارد گروه کلاس شدم فقط قرار بر این شد که دیگه حرفی از نمره زده نشه :دی

میخواستم بحث رو عوض کنم وارد حوزه فیلمهای سینمایی بشم و با یکی از همکلاسی ها داخل گروه درباره فیلمهای مختلف بحث میکردم. من خیلی احساس شاخ بودن بهم دست میداد که دو سه تا فیلم نگاه کردم ( واقعا یک حس خاصی داره چند تا فیلم دیدی که بقیه هم دیدن نمیدونم تجربه کردین یا نه ) حالا من هر چی فیلم معرفی ایشون یک خلاصه ای از فیلم میگفت و متوجه میشدم که بله ایشون دیده فیلمه رو . طوری هم نبود که بخواد دستم بندازه. از انواع آمریکایی و اروپایی گرفته تا شرق آسیا (حتی تایلند !!!) فیلم معرفی کردم و ایشون دیده بود فقط یک دونه فیلم ندیده بود که اون هم فیلم اضغر فرهادی بود که سال 2018 تو اسپانیا ساخته بود ( everybody knows) .وارد فیلمهای ایرانی هم نشدم چون به ندرت نگاه نمیکنم و آخرین فیلمی که دیدم سرخپوست بود  ( انصافا قشنگ بود) تابستون همین امسال.

خلاصه این دوستم هر چی فیلم میگفت من که نمیشناختم :دی

وارد انیمه هم نشدم چون فقط یک دونه انیمه سینمایی تو عمرم دیده بودم ولی خب این  دوستم حتی انیمه هم نگاه میکنه :///

سریال کره ای هم نگاه میکنه یک عکس از همه فایلهای سریال های کره ای اش گذاشت بهش گفتم

تو کار و زندگی نداری اومدی اینجا چت میکنی؟ خخخ

نتیجه اخلاقی که گرفتم این بود که اگه داخل یک زمینه  بهتون احساس شاخ بودن دست داد بدونین که اصلا شاخ نیستین :دی و شاخ بودنتون رو هم به بقیه اثبات نکنین چون بدجوری ضایع میشین :دی

 

دیگه همین :)

 

نتیجه تصویری برای ‪fireflies‬‏