چند عدد روزانه‌نویسی

امیر + ۱۴۰۱/۶/۱۳، ۲۳:۱۷

۱- استاد درس اخلاق حرفه‌ای من رو انداخت! شماره‌اش رو به هر طریقی بود تونستم به دست بیارم و زنگ زدم. اما متأسفانه هیچ تغییری در رویه انجام نشد. کلی بحث و چونه و ... هیچ کدوم کارساز نشدن. استدلالش هم این بود که اگه به من یک نمره اضافه بشه، به کسی که ۲۰ شده، ظلم شده و حقش خورده شده و ... ولی خب یک نفر بهش ۲۵ صدم اضافه کرده بود که بتونه پاس بشه. همینطوری. اینجا حق خوری انجام نشده به نظرتون؟ البته اینکه اون شخص دوست من بود مهم نیست و البته که از این موضوع که اون پاس شده هم ناراحت نیستم. اتفاقا خوشحال هم شدم. ولی چرا حرف از حق خوری می‌زنه ولی به دوستم ۲۵ صدم اضافه می‌کنه که نمره‌ی ۱۰ رو بگیره؟ 

نمی‌دونم. دیروز که خیلی ناراحت بودم. اما خب مهم نیست. دانشجویی به افتادنشه دیگه نه ؟ :دی سعی می‌کنم این واحد رو دوباره با یک استاد درست و حسابی بردارم. کسی که همون اول ترم همه‌ی موارد رو از جمله حضور و غیاب رو کامل بیان کنه که آخر ترم به مشکل نخوریم ...

 

۲- اگه دوباره برگردم به عقب، به حدود دو سال قبل؛ سعی می‌کردم فعالیتم رو داخل دانشگاه خیلی خیلی بیشتر می‌کردم. می‌دونین، دامنه‌ی ارتباطات خیلی به آدم کمک می‌کنه. خیلی خیلی زیاد و باعث می‌شه که آدم به جاهای مختلف لینک بشه. حتی اگه خودت هم نخوای و همین باعث می‌شه که مدام با آدم‌های زیادی آشنا بشی. من از اول برای نشریه به چشم یک سرگرمی نگاه می‌کردم و یا جایی که باهاش کسب تجربه کنم. با درست کردن یک تیزر ساده برای نشریه توجه خیلی‌ها رو جلب کردم. باعث شدم که خیلی‌ها به سمت نشریه بیان و همکاری کنن و در نهایت هم باعث شد که برم جاهای بزرگ‌تر و اونجاها فعالیت بکنم. الان هم در یک تیم هستیم که داریم برنامه‌های مختلف رو برای بازگشایی مدارس آماده می‌کنیم و این خیلی حس خوب و زیبایی بهم میرسونه. می‌دونین، همه چی از درست کردن یک تیزر ساده شروع شد و الان با چند نفر از خفن‌ترین آدمای زندگیم آشنا شدم. هر چند که این همکاری ممکنه که موقت باشه اما کسب تجربه‌ی خوبی شد و اون «ارتباط» خیلی مهمه. اینکه خیلی‌ها چهره‌ی من رو دیدن و به خاطر سپردن و اگه جایی به من نیاز داشتن، می‌تونن با من تماس بگیرن ...

 

۳- توی این مدت که دیگه خیلی خیلی کم بودم و هستم هم درگیر همین کار بازگشایی مدارسم که باعث می‌شه خیلی از وقتم رو بگیره. شماره‌ی جدید نشریه هم در حال نهایی شدن هست و همین روز‌های آینده منتشر می‌شه و من باید براشون موشن گرافیک درست بکنم و طی همین اتفاق هم من با یک آدم خیلی خیلی دوست داشتنی آشنا شدم و باعث قوت قلبم شده. 

 

۴- فکر ایجاد یک کسب و کار رسانه‌ی شخصی رو هم دارم. البته آدم حرفه‌ای و برجسته نیستم. ولی فکر می‌کنم نیاز دارم به این کار و باید حرکت کنم به این سمت که بتونم خودم، خودم رو بکشم بالا. شاید در آینده تونستم تیمی تشکیل بدم و رسانه‌ای تشکیل بدیم و بتونیم خیلی از موضوعات و سوژه‌ها رو پوشش بدیم.

 

از اینکه دیر جواب دادم. دیر پست می‌ذارم. کم کامنت می‌دم. همه و همه معذرت می‌خوام. خیلی خسته‌ام. خیلی وقتم کمه و توان ندارم. بعضی وقتا هم به بسته شدن وبلاگ فکر کردم. اما نه. نباید اینجا تموم بشه. ما هنوز با هم باید باشیم ... و خواهیم بود. 

1- من تا حالا توی درسی نیوفتادم، ولی مورد داشتیم استاد به خاطر تقلب بقیه نمره 18 من رو 10 داد و اعتراض هم فایده ای نداشت، واسه همین ناراحت شدم، خیلی

از جمله اینکه معدلمو خیلی آورد پایین ولی خب کاردانیو با 18.65 تموم کردم، اگه اون 10 و ریاضیم 13.5 نبود معدلم میشد 19 و خورده ای، ولی بدک نیست. شمام ناراحت نباشید، پیش میاد این چیزا :)

4- قطعا این کار خیلی خوبه، حتما انجامش بدین، علاوه بر حس خوبی که داره، هرچند کم ولی دست آدم تو جیب خودشه

درمورد بند آخر، اکثرمون همینطوری هستیم، نیازی به عذرخواهی نیست :)

۱۴ شهریور ۰۱
پاسخ
:)))))))))))))) بعضی از استادا هم اینجورین متأسفانه.نه من که ناراحت نیستم. فقط اون شب ناراحت بودم همین

بله چشم :)

آره خب . ولی فکر کنم نیاز داشتم که بگم. شاید کسی ناراحت شده باشه و ...

ممنون در کل 
۱۴ شهریور ۰۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">