این نیز بگذرد

امیر + ۱۴۰۱/۴/۲۳، ۲۱:۵۸

امیر، می‌دونم که ناراحت کننده هست که چهار روز در هفته و همین تابستون باید بری دانشگاه تا مهرماه مدرسه بری. می‌دونم که آخر هفته‌های پاییز و زمستون هم باید ۱۲ واحد کلاس مجازی رو پاس کنی. می‌دونم که باید بری روستا و برگردی (و البته شاید هم برنگردی). می‌دونم که امسال سال خیلی سختی خواهی داشت. اما کاری نمی‌شه کرد. از کسی کاری برنمیاد. ولی بهت قول می‌دم سال دیگه همین موقعاست. که آزمون ارشدت رو دادی و منتظر نتیجه‌اش هستی، کلاس‌های مختلفی که می‌خواستی رو شرکت کردی و به هدیه‌های روز معلم دانش‌آموزات رو (هر چقدر هم که ساده باشن)‌ نگاه می‌کنی و از دیدنشون ذوق‌ زده می‌شی. یک نفس راحت می‌کشی و می‌گی:«آخیش راحت شدم». 

 


 

 

با یکم پرس و جو از یکی از رئیس‌های اداره متوجه شدم که نمی‌تونم گرایشی رو که می‌خوام رو بخونم. چون داخل ایران اون گرایش تدریس نمی‌شه. بحث تحصیل در خارج هم مطرح شد و به نظر می‌تونم در خارج از کشور درس بخونم. اما به دلیل اینکه «سربازی»‌ نرفتم امکان این کار رو ندارم. در واقع اون ۸ سال تعهدی که می‌دم باعث می‌شه که به نوعی سربازی هم تموم بشه اما اون موقع من آدم پیرتر و بی‌حوصله‌تری شدم و فکر نکنم که بخوام درسی بخونم ... هنوز هم نمی‌دونم چیکار کنم. برم دوباره سراغ چیزی که ممکنه دوستش نداشته باشم و برام ساخته نشده باشه ...

اینجا رو نیگاااا. هنوز یه دقیقه هم نشده

۲۳ تیر ۰۱
پاسخ
چه سریع 🙄
۲۳ تیر ۰۱

عِههه من نمی دونستم تابستونم کسی میره دانشگاه.

معلم های منم تقریبا دارن میان روستا. ولی همشون راضی ان چون معتقدن تحمل کردن مسیر روستا خیلی راحت تر از تحمل کردن اینه که تعداد دانش آموزانت پنج-شش برابر دانش آموزای روستا باشه. 

البته که هر وقت این حرفو میزنن من میخوام یه دعوای حسابی باهاشون راه بندازم که کسی شما رو مجبور نکرده بود. ولی خب نمیشه.

امیدوارم بتونین برین سراغ چیزی که دوسش دارین :)

آهان یه عالمه کادو یجا هم خیلی کیف میده. فک کنم اونقدری که همه ی تابستونو هم درس بخونین ارزش داره که یهو یه عالمه کادو بگیرین.مثلا از نظر منD:

 

۲۳ تیر ۰۱
پاسخ
تابستون رو برامون اجبار کردن که بریم دانشگاه تا تعداد دروس در دو ترم آخر کمتر باشه ...
والا اینجا فکر کنم کلاساش ۳۰ ۴۰ تایی هستن :) فرقی هم نداره می‌خواد روستا باشه داخل شهر باشه ... کلا زیادن ...

ممنون
روز معلم که بهار هست :) ولی خب خاطره آدم باقی می‌مونه ...
۲۳ تیر ۰۱

روستاهای شما رو نمی دونم. اما مثلا ما تو کلاسمون فقط هشت نفر بودیم.

آهان فک کنم فک کردین که من فک کردم روز معلم تو تابستونه. نه منظورم این بود که تابستون و پاییز و زمستون رو هم درس بخونین ولی بعدش یه عالمه کادو در انتظارتون باشه فک کنم بیارزه:)

خاطره ی آدم باقی می مونه رو هم من نفهمیدم یعنی چی. حالا به هر حال

۲۳ تیر ۰۱
پاسخ
چه قدر کم 🙄 دبستان همینقدر بودین؟‌یا مقاطع بالاتر؟

آها درسته من اشتباه متوجه شدم 

بازم اشتباه نوشتم 😅 منظورم این بود که این خاطرات هستن که باقی می‌مونن 
۲۳ تیر ۰۱

سلااام

من که خیلی دلم میخواد سال دیگه کارم اکی بشه و برم روستا برای معلمی، نمیدونم توی مصاحبه چی را در نظر میگیرن، شایدم چون زیاد نیاز دارن و من رشته م تقریبا مرتبطه راحت قبول کنن

سال آخر هر مقطعی خیلی سخته
اون تعهد را میشه پولش را پرداخت کنی و برای سربازی هم وثیقه بذاری فقط یه کم زیاده اما اگر اونجا کمک هزینه بدن بعد زود جبران میشه

۲۳ تیر ۰۱
پاسخ
سلام :)

شما هم می‌خواین به جرگه‌ی معلمین بپیوندین؟ :))) مصاحبه چجوری هست؟ اگه مثل یکی ماست که یک پست نوشته ام ازش. (فکر کنم.)

پول تعهد یکم زیاده فکر کنم. یک چیزی در حد ۵۰۰ ۶۰۰ میلیون فکر کنم. 
ولی وثیقه جالب بود :)
۲۳ تیر ۰۱

نه برای سربازیم، فروردین باید درخواست بدم انگار
فکر کنم دیده باشم اون پست رو، یه سؤالات چرتی میپرسن، بعضیاش را بلدم ولی حالش را ندارم، یه چیز که میترسم هم اینه که هول بشم فکر کنن نمیتونم کلاس را اداره کنم
 

بستگی داره اونجا پول بدن یا نه، نمیشه با وامی چیزی؟

۲۳ تیر ۰۱
پاسخ

سوالاتشون راحته. یک سری اطلاعات رو باید یاد داشته باشید. مثل وزیر فعلی اموزش و پرورش (اصلا نمی‌دونم وزیر داریم یا نه :)) ) و یکسری مناسبت‌ها. بیشتر از خودتون هست. تدریس هم خیلی کم می‌گن که انجام بدین. ولی برای یک عده این کار رو کردن که گفتن همون جای مصاحبه تدریس کنن و ...
احتمالا یک دونه پست بذارم برای همین مصاحبه و فرهنگیان. یک ماه دیگه

پول تعهد تا جایی که می‌دونم. یک چیزی در حد ۵۰۰ ۶۰۰ تومن هست که با وام نمی‌شه. اگه ارزش پول اون قسمتی که برم کار کنم زیاد باشه آره به نظرم بشه :دی. و یا اینکه به دانشجو پول بدن ...
۲۴ تیر ۰۱

توی دبستان دوازده نفر بودیم؛ اونم با وجود پسرا. وگرنه که دخترا هفت نفر بیشتر نبودیم. 

و دبیرستان هم هشت نفر بودیم که دیگه مختلط نبودیم.

ولی فک کنم اینجا و اونجا نداره و کلا تعداد دانش آموزای روستایی خیلی کمتر از شهره.

تازه اِنقدر با نمک و گوگولی ان که نمیدونین D:

۲۳ تیر ۰۱
پاسخ
پس از لحاظ امکانات هم اونقدر قوی نبود مدرسه‌تون . درسته؟

چه قدر خوب که کم بودین :دی. حقیقتا کار معلم راحت‌تر هست. وقت بیشتری هم داره :))) من میام روستا از این به بعد :دی
راستش رو بخواین از یک نفر که سال اول بود می‌رفت مدرسه بهم می‌گفت که رفته یک روستایی، کلاس اول دبستان با ۴۰ تا دانش‌آموز :)))) برای همین یکم سخته. حالا اینکه منطقه اینجا انقدر وسیع هست هم یک مقدار سخت تر می‌کنه. افرادی با قومیت‌های مختلف و مذهب‌های مختلف و ...

خود دانش‌آموزان که آره با نمک هستن :)

۲۴ تیر ۰۱

@شهرزاد

وای حاجییی

چه خلوتههههه

وح

۲۴ تیر ۰۱
پاسخ
همچین کلاسی رو برای خودم آرزو می‌کنم :دی
۲۴ تیر ۰۱

اگه بگین منظورتون چه امکاناتیه، فک کنم بهتر بتونم جواب بدم. 

 

آره خوبیای خودشو داره البته که جدای از تعداد، نقش اون معلم خیلی بیشتره. و ممکنه با وجود حتی کمترین تعداد، معلم افتضاح از آب در بیاد.ولی دور از جون شماهاD:

چنتا از معلمای خودم منظورمه. 

 

فک کنم از این مدل روستاها که همشون یه گرایش مذهبی ویژه ای دارن یا به قول شما جزء قومیت خاصی هستن، جمعیت بیشتری داشته باشن کلا. یاااا نمی دونم اصلا. ولی خب اگه خیلی تمایل دارین به کلاس خلوت میتونین آمار روستا ها رو در بیارین. البته اگه خودتون هم تو تعیین محل کارتون حق انتخاب داشته باشین.

نه منظورم دانش آموزای روستایی بودن فقط. یعنی به چشم کسایی که همیشه تو شهر بودن به نظرم حرف ها و کارای بچه های روستا خیلی جالب به نظر میرسه.

 

@زری

آره آدم دق مرگ میشه گاهی.

من خودم یه کلاس شلوغی که انگار بمب توش منفجر شده رو ترجیح میدم :) 

۲۴ تیر ۰۱
پاسخ
نیمکت و سیستم هوشمند سیستم سرمایشی و گرمایشی و ...

راستش هر چی کمتر باشه کلاسا بهتره. تعداد ۲۰ نفر تعداد استانداردی هست به نظرم .


تعیین محل کار تقریبا می‌شه گفت ۵۰ ۵۰ هست و یک بخشیش دست من هست و بخش دیگه نه ...

۲۵ تیر ۰۱

از کلاس هایی با تعداد کم خوشم نمیاد 😶

کلاس باس شلوغ باشه

۲۴ تیر ۰۱
پاسخ
باور کنین کنترل کلاس خیلی سخته. تازه دانش‌آموزای بیش‌فعال و پرانرژی هم هستن که اونها هم کنترل کردنشون خیلی خیلی سخت تر هست
۲۵ تیر ۰۱

نیمکت و بخاری داریم. اما سایر امکانات تعطیل. البته به جز یه کامپیوتر فکستنی توی دفتر مدیر. 

۲۵ تیر ۰۱
پاسخ
بخاری؟‌ شوفاژ نداشتین یعنی؟
۲۵ تیر ۰۱

شوفاژ؟ 😂

ما فقط توی هر کلاس یه دونه بخاری کوچولو داریم که اونقدر کهنه و قدیمیه که تمام رنگ و روش رفته.

تازه لامپ های کلاس هم یکی در میون سوخته. ساعتمونم باتری نداره و اگه اشتباه نکنم همیشه روی ساعت سه خوابیده.ولی خب خوش میگذره :)) 

۲۵ تیر ۰۱
پاسخ
بخاری ممنوعه تا جایی که می‌دونم 🤦‍♂️

چه قدر بد :(
۲۶ تیر ۰۱

@فاطمه

کنترل هشت تا دانش آموز شلوغ هم سخته که برسه به تعداد بیشتر :``````)

۲۹ تیر ۰۱
پاسخ
کافیه فقط یک نفر بیش فعال باشه ...
۲۹ تیر ۰۱

شناختی ندارم اما چون خودم این راه رو رفتم باید بگم که بله، این نیز بگذرد خووووب هم بگذرد :)

۱۱ مرداد ۰۱
پاسخ
:)
۱۲ مرداد ۰۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی