این نیز بگذرد
امیر، میدونم که ناراحت کننده هست که چهار روز در هفته و همین تابستون باید بری دانشگاه تا مهرماه مدرسه بری. میدونم که آخر هفتههای پاییز و زمستون هم باید ۱۲ واحد کلاس مجازی رو پاس کنی. میدونم که باید بری روستا و برگردی (و البته شاید هم برنگردی). میدونم که امسال سال خیلی سختی خواهی داشت. اما کاری نمیشه کرد. از کسی کاری برنمیاد. ولی بهت قول میدم سال دیگه همین موقعاست. که آزمون ارشدت رو دادی و منتظر نتیجهاش هستی، کلاسهای مختلفی که میخواستی رو شرکت کردی و به هدیههای روز معلم دانشآموزات رو (هر چقدر هم که ساده باشن) نگاه میکنی و از دیدنشون ذوق زده میشی. یک نفس راحت میکشی و میگی:«آخیش راحت شدم».
با یکم پرس و جو از یکی از رئیسهای اداره متوجه شدم که نمیتونم گرایشی رو که میخوام رو بخونم. چون داخل ایران اون گرایش تدریس نمیشه. بحث تحصیل در خارج هم مطرح شد و به نظر میتونم در خارج از کشور درس بخونم. اما به دلیل اینکه «سربازی» نرفتم امکان این کار رو ندارم. در واقع اون ۸ سال تعهدی که میدم باعث میشه که به نوعی سربازی هم تموم بشه اما اون موقع من آدم پیرتر و بیحوصلهتری شدم و فکر نکنم که بخوام درسی بخونم ... هنوز هم نمیدونم چیکار کنم. برم دوباره سراغ چیزی که ممکنه دوستش نداشته باشم و برام ساخته نشده باشه ...
اینجا رو نیگاااا. هنوز یه دقیقه هم نشده