امروز امتحانات ترم رسما عرفا و شرعا تمام شد. البته نه کامل . منتظر نمرات هستم و همینطور تکلیفی که استاد تأیید نکرده و باید دوباره تا ۱۵اُم همین ماه تحویل استاد بدم.
قصد داشتم وقتی ترم تموم شد از استادها و درسهای این ترم بگم.
درس اول: پژوهش روایی
خب این درس در طول ترم خیلی کم برگزار شد چون تایم برگزاری کلاسمون با یک کاری از استاد مداخله داشت و این بین هم مقصر دانشگاه بود که همچین تایمی رو انتخاب کرد.
این استاد رو ترم قبل هم باهاش داشتم و خوب بود. تکلیفهای نسبتا سنگینی میداد ولی من از انجام دادنشون لذت میبردم چون واقعا با استادش حال میکردم. نمیدونم چرا ؟! شاید چون جوون بود . منظورم از جوون ۳۴ سال ایناهاست. در کل دوستش داشتم. با اینکه خیلی از کلاسها برگزار نشد ولی خوب بود.
این درس امتحان پایان ترمی نداشت و صرفا تکالیفی بود که انجام میدادیم و براش میفرستادیم :)
درس دوم: دانش خانواده ، یکشنبه
استاد این درس اول ترم یک موردی رو گفت. گفتش که هر درس که تدریس شد از دانشجویان امتحان گرفته میشه ولی عوضش آخر ترم اون دروس در امتحان ترم نیستن. کتاب ما کلا ۶ فصل بود و امتحانایی که گرفته شد تا فصل ۴ کتاب درسی بود. این استاد عزیز در طی عملی جالب و قابل بحث در آخر ترم اومد زد زیر حرفش و گفت امتحان ترم از کل کتاب درسی هست. این حرف با واکنش تعداد زیادی از دانشجویان همراه شد اما استاد در سایلنت ترین حالت ممکن ( بخوانید فاقد شعورترین حالت ممکن) پیامها رو میخوندن ولی چون میدونستن که حرفی برای گفتن نیست و احتمالا هم متوجه شدن که زیر حرفشون زدن ، پیامها رو خونده ولی جواب نمیدادن فقط شب قبل امتحان اومدن گفتن که سوالات آسون هست ( و چقدر هم آسون بود :))) ) . از طرف دیگه دانشجویان اومدن پیدیاف کتاب رو قابل سرچ کردن که واقعا دستشون درد نکنه :)
درس سوم: آموزش ریاضی ، سهشنبه
این ترم ۱ + ۱ کنفرانس داشت + یک طرح درس و ویدیو تدریس از یکی از دروس پایههای ابتدایی در درس ریاضی و البته یک امتحان ۵ سوالی که ۵ نمره داشته باشه.
کنفرانسهای ابتدایی انجام شد و استاد هم سر کلاس گفت که این کنفرانسها در دفترش ثبت شده (این مورد رو بعدا کار دارم :) ). موقع امتحان شد. ۵ سوال تشریحی بود و هر کدوم حدود ۱/۵ برگه ی آ۴ حجم گرفت و سر این پنج سوال که کلا پنج نمره بود (!!!!!) ما رو بیچاره کرد مردک. یعنی دستم آخر نوشتن خشک شد از بس داشتم مینوشتم. آخه هر سوال چهار پنج تا بخش بود و هر بخش هم نیاز به چندین خط توضیح و همین باعث شد طول بکشه.
جواب امتحانا رو فرستادیم برای استاد و البته طرح درس و ویدیو تدریس. بعد چند روز نمرات رو داخل سامانه ثبت کرد و به طرز باورنکردنیای نمرهی ۱۴ رو داد. یک درس ۵ واحدی! رفتم پیویش و اعتراض کردم و بهش گفتم کنفرانس دادم و برگههام رو دوباره چک کنه و پرسید : کِی کنفرانس دادی؟ چرا اسمت نیست و ... :)))))))) هیچی دیگه. رفتم از جلسههای ضبط شده گشتم و گشتم تا بالاخره تونستم اون ارائه خودم رو پیدا کنم. در حالیکه گفته بود ارائه ها رو در دفترش ثبت کرده ! از ارائه ها فیلم گرفتم و براش فرستادم و با عبارت منفورِ « انشاءلله بررسی میشه» مواجه شدم و آخر هم یک 🙏 براش فرستادم ... دیگه نمیدونم میخواد چیکار بکنه ...
درس چهارم: ارزشیابی ، جمعه
داخل این پست من همه چی رو گفتم(لینک). استادش اوایل خیلی خوش اخلاق نشون میداد و با عباراتی مثل عزیزم و عشقم جاش رو بین ما باز کرده بود ... اما بعد از عید کلا کلاسی تشکیل نداد ، تلگرامش هک شده بود و پیگیر همین اکانت تلگرامش بود و برای ما کلاسی تشکیل نمیشد. منتها جلسه آخر اومد و حدود ۴ تا درس رو همون جلسه درس داد بماند که ۳ درس رو هم درس نداد :) و اون تکلیف سنگینی که گفت و واقعا سنگین بود. این تکلیف بود . (لینک) البته بنا به دلایل امنیتی یک بخشی از تکلیف حذف شده مثل برگهها و اسامی و ...
امتحانش صبح روز جمعه بود و فقط میدونستیم که ۴۵ دقیقه وقت هست. هیچ اطلاعات دیگهای نبود. وقتی وارد آزمون شدم ۴۰ تا سوال بود بدون بازگشت به عقب :))) بماند که تقریبا نصف سوالات همراه با شک و تردید زدم و یک سوال هم خارج از بودجه بندی کتاب بود :)) و البته اینکه سوال آخر که رسیدم ۵ دقیقه وقت اضافه آوردم و بدون بازگشت به عقب :))
این رو معلوم نیست پاس بشم یا نه ...
سر این درس من یک ناامیدی خاصی گرفتم . میدونین انتظار نداشتم حداقل این استاد بیاد و بازگشت به عقب رو غیرفعال بکنه چون خیلی آزمون غیر استاندارد میشه و سر همین مورد کلا از درس زده شدم و تصمیم گرفتم هیچی نخونم دیگه مگه اینکه یک نگاه کلی بندازم که ببینم سرفصلها چی هستن و با یک سرچ موقع امتحان بتونم پیداشون کنم و حافظهی کوتاه مدتم در این مورد خوب بود.
درس پنجم: فلسفهی تربیت ، شنبه
برای این درس استاده گفت که بیام چند گروه تشکیل بدیم و هر گروه بیاد نظام آموزشی یک کشور رو با نظام آموزشی در ایران مقایسه بکنه و در قالب مقاله بیاره و ما هم حدود ۴۵ الی ۵۰ صفحه شد مقالهای که میخواستیم !
برای امتحان منبعی نداده بود چون گفته بود که باید داخل کلاس مطالب رو یادداشت میکردیم :)))) حالا بماند که چقدر سر کلاس ایشون بنده خوابم میومد چون خیلی خشک و خواب آلود حرف میزد و بعد از تایم ناهار هم بود دیگه اون هم یک دلیل دیگه :))
تا اینکه شب قبل امتحان اومد یک پاور پوینت گذاشت داخل گروه و گفتش که این همون پاوری هست که داخل کلاس درس میداده و همون بود. تا همون موقع من و دوستام دنبال جور کردن پیدیاف ها بودیم که بتونیم مطالب رو جمع آوری کنیم که این آقا همهی زحماتمون رو به باد داد :))
امتحانش سخت بود. ولی خب خیلی ایرادی نداشت . یعنی با یک دور خوندن مقاله میشد جواب داد و خیلی نقدی بهش ندارم. البته یک سوال تشریحی داشت که خیییلی سخت بود و داخل پاور پیدا نمیشد و باید استنباط میکردیم :)
درس هفتم : آموزش قرآن ، یکشنبه
این استاد میتونم بگم فاقد شعورترین استادی بود که طی ۴ ترم تحصیلی در این دانشگاه دیده بودم. لامصب برای خودش هفتخوانی بود. راستش رو بخواین از لحظه ای که داخل کلاس سَرَم داد کشید تنفرم نسبت بهش شروع شد اما در کل دانشجویان کل دانشگاه از دستش شاکی بودن و برای همین درس فقط و فقط همین استاد بود. امیدوارم که ارزشیابی اساتید رو روش اعمال کنن. یعنی فقط چون استاد بود چیزی نمیتونستم بهش بگم اگه یک آدم عادی قطعا زنده نمی ذاشتمش ... این دوست عزیزمون اومد و منابع امتحانی رو گذاشت:
نیاز به تحلیل خیلی زیادی نداره. هر چیزی که مربوط به قرآن هست میتونست داخل امتحان بیاد خیلی راحت :) سطح سوالات هم طوری بود که میتونست یک نمونه سوال برای کنکوری باشه که درس دینی رو خوب بده . البته سنتهای الهی و انواع توحید رو نداشت وگرنه خیلی منبع کاملی بود :)این بین هم چند تا سوال مضخرف داشت مثل اینکه در پایهی ششم دانشآموزان با چه چیزهایی آشنا میشوند و ما هم که کل کتابها رو در طول ترم بررسی کردیم ( بخوانید نکردیم) و باید جواب رو به دست میآوردیم. سوالات کاربردی و به قول معروف مفید هم داخل کلاس اصلا بیان نشده بود و عبارات داخل گزینهها کلا برای شخصی مثل ما!! ناآشنا و غریبه بود. سوالات امتحان بدون بازگشت به عقب بود ولی نکته مثبت این بود که هر صفحه ۸ تا سوال بود و از این لحاظ استاد محترم به عقلش کشید که یکم این اوضاع رو بهتر کنه ...
درس ششم: کاربرد زبان در تربیت ، دوشنبه
این استاد اصلا امتحانی نداشت . یعنی امتحانش رو اول خرداد ماه گرفته بود و تمام شده بود . فقط یک مقاله بود با یکسری اصول خاص که باید مینوشتیم و بسی سخت بود و همین استاد بود که گفت دوباره مقاله رو اصلاح کنم و براش بفرستم ...
درس هفتم: ادبیات کودک و نوجوان ، سه شنبه
این استاد گوگولی بود. نمیدونم چرا . ولی دوستش داشتم. کلا گیر نمیداد و استاد مظلومی بود و داخل گروه هم به سوالات دانشجوها جواب میداد ... متأسفانه ۷ الی ۸ تا پیدیاف ۲۰ صفحهای بود که دو تاش غیرقابل سرچ بود و باید تک به تک اونها رو میخوندیم و من هم به خاطر اون اتفاق جمعه کلا زده شده بودم و نخوندم فقط با عنوانها آشنا شدم که موقع امتحان راحتتر بتونم جواب رو پیدا بکنم ! ۲۰ سوال ، ۲۵ دقیقه و بدون بازگشت به عقب و سوالاتی که اکثرا این مدلی بودن:
کدام گزینه صحیح نمیباشد ؟
:)
علی برکت الله
درس هشتم: پنجشنبه یعنی امروز ، زبان عمومی
استاد بدی نبود. یعنی خوب بود. اما امتحانش افتضاح بود. نمونه سوالاتی که به ما داده بود مثل یک درس ریاضی بود که میخواست فقط جواب ضرب ۲ در ۲ رو به دست بیاریم ولی چیزی که داخل امتحان بود اینطوری بود که ضرب cosx و sinx رو به دست بیاریم :)
از چینش افتضاح سوالا هم نگم دیگه
۲۳ تا سوال بود . بدون بازگشت به عقب ، دو سوال اول معنی لغت بود که هر کدوم ۴ تا لغت بودن و کلا ۸ تا لغت رو باید ترجمه میکردیم.
از سوال ۳ تا سوال ۱۵ سوالات ترجمه متن بود . یعنی یک جمله دو خطی رو میداد و باید به فارسی ترجمه میکردیم :))))
و بعدش سوال آورده متضاد کلمات رو باید مینوشتیم و سوالات بعدی یعنی از ۱۶ به ۲۳ رو نرسیدم دیگه ببینم چی هستن و میگن سوالای تستی بوده که خیلی هم مفت بوده :))
حالا میگم چرا چینش بد بوده. در یک امتحان استاندارد ابتدا میان و معنی لغت رو میدن و سوالاتی که جواب کوتاه دارن . مثل سوالات صحیح غلط و جایخالی و ... این امتحان هم اولش درست بود . ولی بعدش خراب کرد. یعنی قسمت دوم سوالات باید سوالات تستی میبودن تا بشه به سوالات سریع جواب داد و وقت کافی برای سوالات تشریحی ذخیره کنیم . و از اونجایی که این کار انجام نشد کلی زمان در حین سوالات تشریحی سوخت...
من هم داخل گروه خیلی رک و پوست کنده به استاده گفتم که ترتیب سوالات اصلا استاندارد نبوده و دیگه هم اصلا برام مهم نیست که میخواد لج کنه و میخواد نکنه . فقط یک جمله
به درک
:)
++این چند روز خیلی سرم شلوغ بود و خیلی حال روحی خوبی نداشتم سر همین امتحانات و وحشی شدن اساتید محترم و محترمه . خدا ازشون نگذره. این آه دانشجوها بالاخره یک روزی شما رو میگیره ...
++باور کنین خیلی جلوی خودم رو گرفتم و از عبارات خوبی استفاده کردم جا داشت که حداقل چندین و چندجا از الفاظ دیگهای استفاده کنم که نکردم ...
++فقط خسته ام همین