فتوشاپ و مشکلات حل نشده...

امیر + ۱۳۹۹/۳/۱۰، ۱۶:۴۷

سلام.

 

 

بالاخره دست سرنوشت و البته خواسته های خودم من رو به این سمت روند که برم سمت نرم افزار های adobe 

اولیش که XD design بود برای طراحی سایت که متاسفانه به دلیل سیستم داغون من (!) همون اول کرش کرد.

دومی after effect بود برای کارهای موشن گرافیک که علی رغم داشتن نسخه 2015 باز هم کرش کرد (یعنی نسخه های 2019 و 2020 و 2018 رو هم دانلود کردم و امتحان کردم که رفتم 2015 رو نصب کردم)!!

سومی هم اگه سیستمم رو چشم نزنم فوتوشاپ نسخه 2018 رو با کلی تیک و delay اجرا میکنه :/

نمیدونم اگه وسط کار کرش نکنه که خیلی خوبه ولی مشکل اصلی ام از اینجا شروع میشه که لایسنس و کرک و پچ ندارم. در واقع سایتی که دانلود کردم نداشت تا اونجایی که من گشتم و اگه اینها نباشه تا هفت روز میتونم رایگان استفاده کنم و بعدش پولی میشه و همونطور که میدونین نمیشه همچین پولی رو پرداخت کرد. البته این رو هم بگم که کلا adobe ما رو تحریم کرده :| و کلا توی کشورهاش اسم ایران دیده نمیشه . 

یکی همین مشکل کرک هست و مشکل دیگه هم آموزشه. درسته که فتوشاپ یک نرم افزاری هست که تقریبا همه یک آشنایی نسبی باهاش دارن و کلی هم آموزش ریخته توی سایتها . اما یک منبع خیلی خوب میخوام که خیلی از موارد رو گفته باشه و ترجیحا ایرانی هم نباشه ( و اگر هم باشه سیستم صدا و کیفیت آموزشش خوب باشه نه اینکه صداش از ته چاه در بیاد و مجبور باشم صدا رو توی 100 بذارم :||| )

و باز از بین آموزش های خارجی هم بعضی هاش خوبه اون خوبهاش رو بگین که معمولا توی یوتیوب میذارن چون من آشنایی خیلی زیادی با فتوشاپ ندارم . در واقع هیچی آشنایی ندارم :دی

 

+ درسته آموزش های ایرانی رو میشه از طریق هندزفری و ... گوش داد که راحت بشه شنید و فهمید ولی از این طریق نمیتونم کار کنم ؛ دو تا دلیل داره ؛ یکی اینکه کلا از هندزفری و... هر چه که به گوش وصل بشه خوشم نمیاد دوم اینکه اصلا این ابزار رو ندارم .

 

ممنون میشم واقعا.

چالش 20 سال آینده

امیر + ۱۳۹۹/۳/۷، ۰۰:۰۴

سلام :)

 

بعد از تاخیر فراوان تبریک عید میخوام این چالش به تاخیر افتاده رو هم بنویسم .

البته بگم که این چالش برای من شبیه همون چالش «ده کاری که قبل از مرگم باید انجام بدهم» هست ، یعنی داخل همین هم همون آرزوهایی رو دارم مینویسم که در اون چالش داشتم . حالا شاید در اینجا اون ده کار کمتر یا بیشتر شده باشه . 

 

راستش خیلی فکر کردم . خیلی کارها دوست دارم انجام بدم از ازدواج و کار و تحصیل گرفته تا تولید آثار مختلف فرهنگی و علمی و بردن جوایز مختلفی که همیشه در رویاهام بوده و هست.

 

از این میترسم که شخصیتم تغییر کنه . همون پسر پرانرژی باشم ولی با متانت و وقاری که نشون از مردونگی داره . در هر حال دوست نداره از جذابیت ها و شیطنت های خودش کم بشه :)

 

(احتمال زیاد نشدنی) با موهای خودم میرم بیرون و میام داخل و نه کاشته شده و یا مصنوعی :(

 

تنها دغدغه زندگیم آینده بقیه باشه و بس :)

 

تمام این ها هست البته به شرط حیات :)

 

+ممنون از کسی که لطف کردن و من رو دعوت کردن ( خانوم آبان ) 

البته ببخشید خیلی مختصر نوشتم یک جورایی میخواستم فقط بنویسم چون خیلی خسته ام الان :(

 

++ دختر 5 ساله مصاحبه اش رو قبول شد smiley و تلاش های اینجانب هم به ثمر نشست (هوراااااااااااااااااااا)

+++ تولد داداشم بود براش از اینها درست کردم :

 

به نظر خودم که خوب شد :) کاردستی هم درست کردم ولی خب خیلی قشنگ نشد و برای همین نفرستادم :دی (کاردستی و نقاشی از تکالیف بنده بودن ) این رو هم بگم که کاردستی و نقاشی واقعا خفن بودن :)

 

+++اینم از عکس خودمون :)

مورچه ها خیلی حرکت داشتن برای همین ممکنه تار دیده بشن.

 

 

 

++++یک چالش هم تو ذهنم دارم به زودی اجراییش میکنم :) البته یکم با چالش هایی که تاحالا برگزار شده فرق داره و نوجوون پسند باشه و میترسم که آخرش خراب بشه :(

از همه چی

امیر + ۱۳۹۹/۳/۱، ۱۸:۱۷

۱-

اینکه استاد هنرت بگه که کاردستی درست کنیم و با گواش سنگ نقاشی کنیم ، کار خوبیه یعنی به سنت میخوره؟ حداقل یک اریگامی چیزی.

استاد ترم قبلمون عکاسی رو یاد میداد و واقعا خدا خیرش بده این استاد فعلا هیچی :(


۲-

علاوه بر خانواده خودم دو تا شخصیت دیگه هم داریم که باهاشون ارتباط خیلی زیادی دارم . دو تا دختر یکی 7 ساله و یکی دیگه 5 ساله :)) 

این مسئولیت خطیر به عهده من افتاد که بیام با 5 ساله کار کنم مصاحبه دبستانش قبول بشه . حالا کار میکردیم یک کتابی رو که تمرین داشت . تمرینش این بود یک قطعه از تصویر + خود تصویر رو نشون داده بود و گفته بود که این قطعه مربوط به کجای تصویر هست و اشتباه حلش میکرد . میگفتم

-شکلش اینطوریه . نگاه کن

بعد که نگاه کرد ازش میپرسم خب حالا جواب رو پیدا کن . دستش رو میذاشت رو یک چیزی که اشتباه بود.

من : نگاه این شکلش این مدلی . یک گردی داره که داخلش سیاهه . این رو کجای تصویر میتونی ببینی ؟

دوباره دستش رو گذاشت روی همون indecision و نکته مهم تر که هیچی از اون دایره سیاه هم نداشتindecision

من : خب دیگه چی ؟ پیدا نمیکنی چیز دیگه ای؟

دستش رو برداشت دوباره گذاشت روی همون indecision

من : شاید یک چیز دیگه باشه ها مطمئنی ؟

دوباره دستش رو برداشت و دوباره گذاشت روی اون indecision

من : خب ، بهم بگو که چرا این رو انتخاب میکنی ؟

اون : همینطوری شانسی

و من crying

یعنی باید دوباره همه مراحل رو توضیح بدم

یاد این بازی های ده سال پیش کامپیوتر میفتم که تا مرحله آخر میری برق قطع میشه بازی میپره و دوباره باید از مرحله اول شروع کنی :|

خلاصه که امروز مصاحبه داشت و باید ببینم که نتیجه کارهام چطور بوده . امیدوارم خوب باشه .

ولی توضیح دادن برای یک بچه 5 ساله چه قدر سختهsad


۳-کلی کار عقب مونده دارم و همه اش به خاطر حال بد این چند روزم بوده. یک چند روزی هست که دارم ریکاوری میشم .

اخبار رو هم گذاشتم کنار دوباره ( این دو ماه پیگیر آمار بودم ) و همین خیلی به خوب شدن حالم کمک کرد.


۴-رفته بودم سبزی بخرم و طبق معمول ریحون و تره و گشنیز. خریدم و اومدم خونه .

من : گشنیز خریدم ( با ذوق و شوق )

مامان پلاستیک سبزی ها رو دید 

من : البته شاید جعفری باشه ولی خب احتمال زیاد گشنیزه.

مامانfrown

من smiley

مامانindecision

من : چی شده ؟

مامان : بادرنج گرفتیangry

قشنگ نابود شدم :دی


۵- یکی از بچه های کلاس فیلم  PLATFORM 2019 رو پیشنهاد کرد برای دیدن . 

لطفا نگاه نکنین . چندشتون میشه همه چی هست داخلش و نمیخوام توضیح بدم .

انیمیشین ONWARD2020 هم به لطف این دو تا دختر که معرفی کردم ، دیدم . 

KNIVESOUT هم علی رغم تعریف های زیادی که ازش شده بود خوشم نیومد .


۶- یکی دیگه از دوستان هم سریال کره ای mr.sunshine رو معرفی کرده بود و برای اولین بار میخواستم یک سریال خارجی رو از طریق دانلود تماشا کنم . فقط میتونم بگم که خیلی خوب بود. همه چیش خوب بود. ولی ذهنیتم نسبت به ژاپنی ها تغییر کرد. از فیلم یاماتو که اونقدر قشنگ شجاعت به خرج میدادن و لحظات احساساتی رو رقم زدن و نه به اینجا که انقدر خشن و بودن و کلا مسیر کُره رو تغییر دادن . 

جالبه که هر کشوری سعی داره خودش رو مظلوم نشون بده !

سفره دلش را پهن می کند ...

امیر + ۱۳۹۹/۲/۲۶، ۱۴:۰۵

» و (خداوند) شب را برای آرامش و سکون قرار داد...«

بعد شنیدن چند خبری که اخیرا شنیده  ، دلش بد جوری گرفته است ...

شاید در ظاهر شاد و سرحال باشد اما در باطن کاملا فرسوده شده است.

با امام اولش صحبت میکند. درد دلش را میگوید. از امیدهایی که پر پر شدند و از بین رفتند. از حال و احوالی که این روز ها دارد. دنبال تولد تازه ای می گردد. انسانی دیگر. همان امیر همیشگی. همان امیری که در اوج سکوتش باز هم می خندید. باز هم شوخی میکرد. باز هم انگیزه ای برای ادامه کارهایش داشته باشدمانند تمام انسان های دیگر

-یکی خواهان گفتن »نا»ی حَوّل حالُ«نا»ی عید سال بعدش

-یکی خواهان سلامتی گذشته اش
-نفر بعدی آمرزیدن گناهانش

و

...

مقاله و کلاس مجازی :دی

امیر + ۱۳۹۹/۲/۲۲، ۲۲:۰۵

سلام :)

 

مقاله رو دادم خدمت استاد بماند که کلی بدبختی کشیدم . من بد بخت کلی جورنال و مقاله خوندم و ترجمه کردم بعد دیدم که دوستان اکثرا از سه تا دکمه crl , v ,c استفاده میکردن . منظورم کپی پیسته.

 

 

از اینها بگذریم اسم همگروهیم رو اشتباه نوشتم داخلش خخخ اگه این مقاله انتشار پیدا کنه طفلک تلاش هاش به باد میره چون اسمش در واقع نیست داخل مقاله .

 

حدود 40 صفحه شد :دی

 

بعدازظهر هم کلاس مجازی بود همین استادمون که مقاله گفته بود ، به من و یک چند نفر دیگه گفت که نظرات همکلاسی ها رو ارزیابی کنیم. من هم به صورت جدی داشتم ویس ها رو گوش میکردم . البته بگم که خیلی سختی کشیدم . موضوع از این قراره من یک جایی قرار داشتم که نمیتونستم خیلی خوب بشنوم که چند تا دلیل داره .

1-نظرات همکلاسی هام در قالب ویس بود و مجبور بودم گوش کنم دیگه پلی میزدم و گوش میکردم صدا رو گذاشتم رو درجه 90 و باز هم صداشون از ته چاه در می اومد ://

2-بابام داشت با تلفن صحبت میکرد. معمولا صحبت کردن بابام جوریه که طرف مشکل ناشنوایی داشته باز هم میشنوه بابام چی میگه.

3-مامانم داشت غذای سرخ کردنی درست میکرد و صدای جلز و ولز روغن ها شنیده میشد ( میدونین که دیگه چه قدر صداش شدت داره!) .

 

با این وضع کلی سوتی دادم و کلی هم چرت و پرت گفتم و در آخر هم داخل گروه کلاس یک دعوای کوچولویی شکل گرفت :

- چرا به نظر من اعتراض الکی میکنی 

استدلال خیلی بدی آوردم براش

من : مرد حسابی 1/2 مگ ویس فرستادی بالاخره باید یک عیبی ازش میگرفتم دیگه اینترنتم رو الکی حروم نکرده باشم 

...

البته در آخر آشتی کردیم و همه چی به خوبی و خوشی تموم شد .

از هر دری سخنی 2

امیر + ۱۳۹۹/۲/۱۸، ۲۱:۳۷

 

سلام :)


در رابطه با کلاس مجازی بگم که قبلا با دوستامون شوخی میکردیم میگفتیم :

- احتمالا هفته میخواد که بهش مقاله بدیم .

حالا این شوخی رنگ واقعیت به خودش گرفته :|

ظرف مدت یک هفته باید یک مقاله به صورت گروهی ارائه بدیم :|
البته این موضوع خیلی مشکل نیست در واقع مشکل از اون جایی شروع میشه که هیچ منبع و مقاله مناسبی پیدا نمیکنم . ( وبلاگ منبع حساب میشه آیا ؟)

 

+ چند روز قبل بارون اومد بعدِ تقریبا 5 ماه دوباره یک چند تا عکس گرفتم فقط این عکس قابل نمایش هست :دی و البته عکسای دیگه قشنگ تره .

 

یک زمانی با داداشم سر کیفیت دوربین گوشی بحث میکردیم و الان به این نتیجه رسیدم که کیفیت دوربین گوشی اصلا تعیین کننده یک عکس خوب نیست . بلکه امکاناتی که اون گوشی داره ملاک یک دوربین خوبه . البته من گوشیم خیلی ساده هست و دوربینش هم 5 مگاپیکسله . با این حال راضیم از این طور عکس گرفتناش :)

 

++ تمپلیت پاورپوینت ماه مبارک رمضان که انصافا هم خوبه از سایت slidesgo.com.

کلاس مجازی 2

امیر + ۱۳۹۹/۲/۲، ۲۰:۰۰

خب خب خب smiley

 

از هنر گرفته تا تربیت بدنی دیگه همشون گروه گذاشتن :دی

جای شکرش باقیه که توی تلگرام گروه گذاشتن وگرنه گوشی من هیچکدوم از پیام رسان ها رو ساپورت نمیکنه حتی واتسآپ :دی

 

دیشب و امروز خیلی خیلی سرم شلوغ بوده به طوری که دیروز یک برنامه نوشتم ( انصافا کار سختی بود) 

و امروز هم سه تا طرح درس با یک دونه فرم آزمایش و همچنین یک ویدیو باید برای استادم میفرستادم .

دو تا کلاس مجازی هم داشتیم که دیشبی خیلی استرس زا بود چون میپرسید و میگفت باید فایل صوتی بفرستیم منم چون با لپ تاپ میرم وارد تلگرام میشم امکان ویس فرستادن رو نداشتم دیگه اسم من رو گفت برای جواب دادن . پی ام دادم نمیتونم ویس بفرستم و اونم میگفت باید دنبال راه حل باشی دیگه indecision

نظر خواهی پست قبلی هم برای اون برنامه میخواستم که تموم شد.

 

بعد از کلی چونه و بهونه قبول کرد که تایپ کنم البته این هم کار سختی بود اما دیگه در تف دادن به خصوص تایپ کردن خیلی ماهر شدم ( یکی از دلایل موفقیتم در این زمینه رو مدیون وبلاگ نویسی ام :دی)

 

امروز صبح ساعت 8 ( این استاد حقش واقعا چند تا فحشه . مرد حسابی ساعت 8 صبح !!) هم یکی دیگه از اساتید بود که نیومد ، ما رو نیم ساعت الاف کرد . 

 

+ فقط اون لحظه که با زیرشلواری برای استادت ویدیو میفرستی :دی

میگم زیرشلواری منظورم شلوار ورزشیه :دی( اسمش رو دقیق نمیدونم ) 

 

++ خیلی ممنون از کسانی که در نظرخواهی شرکت کردن واقعا خیلی کمک کردین smiley

 

+++ این همه شکلک درست کردین لااقل یک شکلک خنده هم میذاشتین frown

 

++++ نرم افزار hand break یک نرم افزار خیلی خوب برای کاهش حجم ویدیو هاتون هست. البته یک کوچولو پیچیده هست اما خوبه . یعنی حجم رو به طور چشمگیری کاهش میده . 

بخشی از آموزشش هم اینجا میتونید ببینید.

نظرخواهی (لطفا همه شرکت کنید)

امیر + ۱۳۹۹/۱/۳۱، ۱۰:۴۲

سلام. 

 

یک نظرخواهی هست که باید پر بشه . مربوط به مدرسه هست و برنامه هایی که قراره باهاش چیده بشه در واقع یکی از تکالیفم بوده و قطعا به نظر بقیه هم خیلی خیلی نیاز دارم . 

اما داستان چیه؟

 

داستان اینه که فرض کنین یک مدرسه ای قراره مراسم صبحگاهی انجام بده (اصلا هم مهم نیست هوا سرد باشه و یا گرم باشه)

میخوایم کارهایی انجام بدیم صف ها و در کل برنامه با بالاترین کیفیت انجام بشه . 

به نظر شما میخواهید مدیر باشین ، معاون باشین معلم دانش آموزا و حتی از اولیای دانش آموز باشین،

برای بهتر برگزار شدن مراسم صبحگاهی و تشکیل صف و ... چه پیشنهادی دارین و چه حرفهایی میزنین و چه کارهایی انجام بدین که مثلا نظم بهتری در دانش آموزا وجود داشته باشه و تاثیرگذار هم باشه(گفتم مثلا نظم هر چیز دیگه ای میتونه باشه).

 

نظرات به صورت خصوصی هست

و خیلی ممنون از اینکه همکاری میکنین :)

کلاس مجازی :|

امیر + ۱۳۹۹/۱/۲۵، ۱۲:۳۲

من نمیدونم این اساتید محترمی که در این یک ماه و نیمی که فرصت داشتن هیچ کاری نکردن حالا که داره مهلت تموم میشه همشون ریختن رو سر ما بدبختا . تو این یک و ماه نیم دقیقا داشتین چیکار میکردین.

 

این استادمون هم اول میگه که کلاس مجازی و گذراندن جلسه ها اجباری هست بعد یک ماه میاد میگه که نه اجباری نیست باز دیروز اومده در سایتش که گالری تصاویر خودش رو گذاشته داخلش میگه که اجباریه و تا 5 اردیبهشت وقت دارین.

 

اساتید دیگه هم تازه به فکر گروه مجازی افتادن و کار هایی که باید انجام بدیم یکی پاور 50 صفحه ای داده گفته باید این رو بخونین و خلاصه اش کنین :|

یکی دیگه هم گفته باید چند تا کلاس آموزش فارسی ببینین و سناریو بنویسین ( سناریو چیه ؟ )

استاد دیگه گفته کتاب راهنما معلم فارسی اول رو بخونین و خلاصه اش کنین :|

بدتر از بقیه همین علوم هست که میگه طرح درس بنویسیم (  و من چه قدر از این کار بدم میاد ) و معلوم نیست در آینده میخواد چی کار کنه :|

 

 

در کل سالی که نکوست از بهارش پیداست :|

 

و همین چه قدر از کار ها من رو عقب بندازه :(

خدا بخیر کنه . 

 

+ وبسایت فرادرس هم چند تا آموزش رایگان گذاشته برای این دوران قرنطینه و بیشتر مربوط به کارهای کامپیوتری و کدنویسی هست. البته خیلی وقته که گذاشته این آموزشها رو . اگه دوست داشتین از آموزش هاش استفاده کنین . لینک

همه مون آدمیم :(

امیر + ۱۳۹۹/۱/۲۲، ۲۰:۲۹

از وقتی دیروز مامانم باهاش روبوسی کرد کلا یک جور دیگه شدم . چه قدر قبلش به مامانم هشدار دادم که این کار ها رو نکنه و بالاخره خودش این کار رو کرد. 

نمیدونه به خاطرش دارم حرص میخورم . نمیدونه به خاطر این حرص خوردن عضله پای چپم گرفته . آخه این چه کاری بود ؟

اوایل اسفند بود که مامانم به خاطر کرونا اجازه نداد برم با دوستام برای زمین چمنی که دوستام برای فوتبال کرایه کرده بودن و چه قدر سفت و سخت میگرفت اون روزها و من چه قدر آسون و الان مثل اینکه کلا برعکس شدیم . هر کی از بیرون میاد زیرنظرش دارم که تمام نکات بهداشتی رو رعایت کنه و اون طرف مامانم مامانم کلا آسون میگیره . 

همه خسته ان . همه آدمن . حس اون افرادی که میرن خرید میرن سفر رو نمیتونستم درک کنم . اما دیروز با اون حرکت مامان همه چی رو درک کردم وقتی همون دختر 7 ساله فامیلمون پای تلفن گفت نیاین خونمون چون حوصله تون رو ندارم . 

میدونین چی شد ؟ 

دیشب خونه اونها هم رفتیم :( دلشون و دلمون باز شد اما تا 14 روز این استرس همراهم باقی میمونه . خصوصا که وضعیت مامان و بابام یک مقدار جدی تره . 

دیروز داداشم عقد کرد اون کسی که مامانم باهاش روبوسی کرد ، در واقع زن داداشمه . داخل سالن کلی آدم بودن حدود 30 نفر با اینکه ماسک و دستکش داشتم اما بالاخره گاهی اوقات سهل انگاری میشه . 

امشب هم که داداشم با خانومش میان خونمون برای شام و من چه قدر استرس دارم :((

 

نمیدونم این وسط تعریف آدم چی میشه ؟

- اونی که بیمارستانه و داره نهایت تلاشش رو با وجود خستگی اش میکنه

- اونی که دیگه روحش پوسید از این قرنطینه و به آغوش بقیه میره 

 

+ دیروز تولدت بود. اما خودت اوضاع رو ببین . از این یکی رد بشیم یکی بعدی قطعا زمین گیرمون میکنه . بیا 

لطفا 

بیا 

که این زندگانی وفائی ندارد...