من و کلاس جدید (قسمت سوم) - برنامهریزی و نکات استرسآور
روزی که میخوام به عنوان تعلیقی در نظر گرفته بشه رو انتخاب کردم. روز تعلیقی، روزی هست که دانشآموزان ورزش و هنر و درسهای نسبتا سبک رو دارن و لزومی به حضور معلمشون در کلاسشون نیست. (البته برای معلمان بالای ۲۰ سال سابقه تدریس این شکلی هست.) اما در کل چون من حقالتدریس میخوام کار بکنم. میتونم اون روز رو مدرسه نیام و به کارای دیگه بپردازم و یا استراحت کنم.
از اونجایی که من خیلی به فکر سلامتی و تندرستی دانشآموزان هستم، روزی رو انتخاب کردم که کمترین تعطیلی ممکن رو در سال تحصیلی جاری داره :))) روز دوشنبه با یک روز تعطیلی (که احتمالا همین هفتهی اول مهر باشه) انتخاب میشه :دی
اما جدا از شوخی، دوشنبه دقیقا وسط روزهای تدریس هست و خودم هم میتونم استراحت کنم و اگه بشه در اون روز، سر یکی از کلاسهای معلمین برم تا به نوعی کارورزی هم رفته باشم و چیزای جدیدی رو یاد بگیرم. ترجیحا اون معلمی که مدیر مدرسه خیلی ازش تعریف میکرد. ای کاش روز تعلیقش با من یکی نباشه :(
هنوز برنامهریزی تکمیل نشده. طبق این ساعتهایی که بیان شده، باید یک برنامهی درسی تهیه کنم.
با توجه به این برنامه، هر روزی که باید تدریس کنم، ریاضی هم باید باشه. اگه روز تعلیقی رو ۵ زنگه حساب کنیم. دو زنگش بابت ورزش کم میشه. یک زنگ هم هنر، یک زنگ هم قرآن. یک زنگ میمونه. در اون زنگ احتمالا انشا میذارم.
از یک طرف دیگه زنگهای ریاضی نباید در زنگ اول باشن و بهتره که زنگهای اول رو با دروس سبکتر مثل قرآن و هدیههای آسمانی شروع کرد و زنگ دوم ریاضی باشه.
اما علوم درس سنگینی نیست؟
برای اجتماعی هم میتونم بگم که دانشآموزان بیان و کنفرانس بدن. چیزی که فکر کنم خودشون هم خیلی دوست داشته باشن. اگه کلاسها از تختهی هوشمند برخوردار باشن هم خیلی خوب میشه. (اما من بلد نیستم از تختهی هوشمند استفاده کنم :))) )
مورد دیگه هم اینکه درس هدیههای آسمانی رو میتونم از کنفرانس دانشآموزا استفاده بکنم.
یک تبصرهی دیگه هم هست اینکه من هر هفته در میون مجبورم که یک زنگ هنر رو هم تدریس کنم. برای همین نیازمند این هستم که دامنهی کارهای هنری که میشه انجام داد رو توسعه ببخشم. عکاسی، فیلمبرداری و مواردی از این قبیل میتونه زمینهی هنری رو توسعه ببخشه. از این جهت که من ترم اولم رو با تمام پیشنیازهای عکاسی آشنا شدم :)
فعلا که اینطوری پیش رفته.
اما امروز با یک سری نکات به شدت استرس آور رو به رو شدم.
۱- باید جلسهای با اولیا برگزار کنم. همون اول اول. طبیعتا وقتی من رو میبینن به این فکر میکنن که من خیلی جوون هستم و توانایی تدریس رو ندارم احتمالا سوالاتی بپرسن که چالش برانگیز باشه و مهمتر از اون دونستن مدرکم هست و فعلا تدبیر و سناریویی برای سوالات مختلف انتخاب نکردم. اصلا نمیدونم معلما اون روزا چه چیزایی رو بیان میکنن و والدین هم چه چیزایی میپرسن. و عجیبه که چرا توی این سه سال تحصیل در دانشگاه یک نفر این مورد رو بهم گوشزد نکرده بود؟ :/
۲- جلسهی اولیا مربیان هم هست که باز هم از محتویات این جلسه هم هیچی نمیدونم.
باید ببینم که والدین میتونن بهم اعتماد کنن یا نه؟ به نظرم باید یک شخصیت شیک و کاریزماتیک رو داشته باشم. شیک شدن رو میشه درست کرد، اما کاریزماتیک رو نه! نمیدونم چیکار کنم :(
میخواین کل تدریس های اجتماعی و دینی و به صورت کنفرانس برگزار کنین ... ؟