نمیدونم چی باعث شد که عاشق استقلال بشم .
احتمالا به خاطر این بازیکن بود. فابیو جانواریو . گذشت تا اینکه عاشق زندی شدم این یکی رو هم نمیدونم چرا .شاید شوتهاش خیلی قشنگ بود و البته آخرین بازیکنی که دوستش داشتم شاید یک مقدار خندهدار باشه اما یعقوب کریمی بود . تکنیکش رو خیلی دوست داشتم . سانترهای تند و تیزش. دریبل دوطرفههاش .اصلا شاید به خاطر این بازیکن بود که سعی کردم خودم هم تکنیک رو وارد فوتبال خودم بکنم و فانتزیتر باشم (البته که اصلا فوتبالم خوب نیست.)اما خب این یکی هم رفت و این رو هم بگم که مسی کلا یک چیز دیگه هست.
خب لازمه که بگم چندین ساله که از علاقهام به فوتبال و تیمهای خودم میگذره و شاهد خوشحالیهای زیادی بودم از سه گانهی بارسا و صعود استقلال به مرحلهای که تنها تیم غرب آسیا بین ۴ تیم حضور داشت و بازیها استراما و شفر و منصوریان.همشون یک دورهای واقعا عالی بودن و از نظر خودم دوران طلایی استقلال همون سال اول حضور منصوریان رو نیمکت بود. البته که دو تا تحقیر بد رو هم تجربه کردم . بله تحقیر . هر وقت واژهی تحقیر رو میشنوم و یا میبینم و یا حس میکنم ، سکانسهای آخر فیلم کرهای قلعه برام تداعی میشه که عین تحقیر رو به آدم نشون میده .
این رو میخواستم بگم که اول تبریک میگم به پرسپولیس به خاطر بردی که کسب کرد و رفت به مسابقات جهانی (انصافا شانس هم دارین). با اینکه خودشون فکر میکردن بدترین خریدای ممکن رو کردن ولی بهترین خریدای ممکن رو انجام دادن خصوصا سعید آقایی و اون سانترهاش.
دوم تبریک میگم به همهی تیمهای ایرانی که در این تورنومنت شرکت کردن و نکتهای که فکر نکنم کسی اشاره کرده باشه ، تیمهای ایرانی قرار بود سه بازی اول در زمین حریف و میهمان و سه بازی دوم در زمین خودشون و میزبان باشن که دو بازی اول در زمین حریف انجام شد و بقیه بازیها که ۳ تاش باید تیمهای ایرانی میزبان میبودن در زمین بیطرف برگزار شد که کاملا مشخصه باز هم حق تیمهای ایرانی خورده شد.
سوم تبریک میگم به استقلال با وجود همهی کم و کاستیها ته موندههای اثرات استراما رو پیاده میکرد و باز هم خوب بازی میکرد.
و چهارم هم اینکه واقعا حوصلهی کری خوندن ندارم . اینکه بیای برای تیم پرسپولیس آرزوی موفقیت بکنی و با واکنش منفی و طعنههای مختلف روبهرو بشی واقعا زوره . از «متخصص آسیا» و «پماد جهت سوختگی» و «عبدی نمره ورزشش ۲۰ میشه» و ... اول خیلی دوست داشتم حداقل نمایندهای ایران بیاد بالا ولی الان و با این رفتارا کلا زده شدم و نه اینکه متنفر باشم . ولی دیگه هیچ حسی ندارم .
اینکه تا یک سال هم باید همچین حرفایی رو بشنوم هم واقعا زور داره . بارسا ۸ تا خورد . این همه حرف نزدن که اینجا این همه علیه استقلال حرف زده میشه.
این رو هم بگم که خدا میدونه چه قدر دوست داشتم پرسپولیس دو سال قبل قهرمان بشه و چه قدر حرص میخوردم که بازیکنهای تیم ژاپنی داشتن وقت تلف میکردن (گرچه که به فینال جام حذفی امسال نمیرسید.)
دیگه اونقدر هم پیگیر فوتبال نیستم . انگار خستهتر از همیشهام . اگه یک ماه قبل حوصلهای برای کری خوندن هم داشتم الان همهاش از بین رفته.
با این وجود هر اتفاقی بیفته :
آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
ما آمده بودیم تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم
:)