مستقل بودن

امیر + ۱۳۹۹/۸/۱۰، ۲۲:۱۱

طی صحبتی با دوستم داشتم 

به این نتیجه رسیدیم کسی که میخواد مستقل بشه باید جدای از خانواده زندگی کنه و خودش اختیار زندگی‌اش رو داشته باشه و براش تلاش کنه . خوابگاه ، سربازی و یا مسافرت کردن به صورت تنهایی میتونن یک بخشی از مستقل شدن فرد رو بسازن . اما به نظر من خوابگاهی بودن هر چند که انسان رو از لحاظ عملکردی و شخصیتی یک فرد مستقل بار میاره . اما ممکنه باعث بشه که اثرات منفی روی روحیه‌‌ی فرد داشته باشه.

 

بیایم از اول شروع کنیم.

 

اصلا خود مستقل بودن یعنی چی؟ یعنی اینکه آدم هر کاری رو خودش انجام بده و یا اینکه تحمل انجام کارها رو بدون حمایت والدین داره؟

 

چجوری میشه مستقل شد ؟

 

اگه جواب سوال بالا خوابگاهی شدن و یا سربازی رفتن و ... بود . چجوری میشه مستقل شد در حالیکه فرد نه سربازی بره و نه اینکه خوابگاهی باشه.

خوشحال میشم هر کی این پست رو میبینه شرکت کنه چون واقعا دوست دارم بدونم چجوری میشه مستقل شد و خودم رو در اون مسیر قرار بدم.

مبنا رو هم برای هر دو جنسیت در نظر بگیرین یعنی یک پسر/آقای مستقل یا یک دختر/خانومِ مستقل.

 

نظرات هم که بدون تأیید نمایش داده میشه :)

یک سوال رو نپرسیدم

 

اصلا مستقل شدن کار خوبیه؟

۱۰ آبان ۹۹

سلام :)

من حس میکنم لازمه ی همه ی اینا دوست داشتن  خودمونه یا حداقل به طور کامل کنار اومدن باهاش

۱۰ آبان ۹۹
پاسخ
سلام :)

فکر کنم منظورتون اینه که خودمون رو دوست و باور داشته باشیم .

که اینطور خیلی ممنونم :)
۱۲ آبان ۹۹

شاید سربازی و خوابگاه به مستقل شدن کمک کنه ولی راه های خیلی سرراست تری هست

ولی حقیقتش خودم هم نمیدونم چی بگم :|

منو هم راهنمایی کنین -_-

۱۰ آبان ۹۹
پاسخ
اوهوم 
منم یکی مثل خودت :)
چند نفر لطف کردن و ایده‌هاشون رو به اشتراک گذاشتن . میتونی بخونی :)
۱۲ آبان ۹۹

خب مستقل بودن به این معنی نیست که حتما جدا زندگی کنی و خوابگاهی باشی!

بلکه این موارد به مستقل شدن کمک میکنه :)

بنظر من بهترین استقلال، استقلال فکریه 

بعضی از افراد اصلا نمیتونن خودشون تصمیم بگیرن

ولی خب برای شروع مستقل شدن ادم باید سعی کنه که بتونه کارهاش رو خودش انجام بده

قدرت تصمیم گیریشو بالا ببره

یک دوستی داشتم که حتی نمیتونست تصمیم بگیره که کدوم لباس رو بخره و حتما باید قبلش عکسش رو برای مادرش میفرستاد!

حالا شما چرا میخواین مستقل باشین !؟

 

۱۰ آبان ۹۹
پاسخ
منظور از کارها 
یعنی یکسری کارها مثل ظرف شستن ، مرتب کردن خونه ، غذا درست کردن ، کسب درآمد و ... هست درسته؟

مستقل بودن رو برای زندگی الانم نمیخوام . برای چند سال آینده میخوام که آماده باشم . شرایط هر گونه هم پیش بره بالاخره یک روزی از مامان و بابام جدا میشم دیگه و میرم پی زندگی خودم تا آخر عمر با اونها که زندگی نمیکنم :)
۱۲ آبان ۹۹

سلام 

فکر میکنم مستقل شدن نشون دادن جرئت و جسارت مثبت توی انجام کاراس...

مستقل شدن همون وابسته نبودنه ...نه وابستگی به معنای خوبش ها...وابستگی ای که سنگین میکنه اطرافیانو!حالا چه با ترس از رفتارای شما...چه با ترس از اشتباهای شما...چه با حتی بار هزینه ها و مخارج...

به نظرم این استقلال میتونه پیدا کردن یه شغل هرچند کوچیک اما شرافتمندانه باشه...تلاش به حل مشکلات شخصی باشه!هرچند اجازه بدی بقیه هم کمکت کنن _این اصلا بد نیس که گاهی از بقیه کمک بخوای _... بدون وابسته بودن به حرف مردم و فقط بنا به منطق درست و قواعد درست عمل کردن...من آقایونی رو میشناسم که سالهاس خونه پدر و مادرشون زندگی میکنن و نه ازدواج کردن نه خونه مستقل داشتن اما پدرشون هم بهشون تکیه میکنه...و در عوض کسایی رو دیدم که...بیخیال!

میدونین؟

همش به این بر میگرده بقیه به این نتیجه برسن که یه چیزایی دیگه لازم نیس به آدم تذکر داده بشه...که به فکر و رفتار و احساس یه نفر اعتماد کنن...و این چطور به دست میاد؟با تکرار رفتارای سنجیده!با ملکه کردن این فکر توی ذهن بقیه که اره‌...من میتونم فکر کنم ...مطابق فکرم رفتار کنم و نتیجه خوبی بگیرم!

باید اینم بگم تو این یه مورد مقاومت در برابر حرف بزرگترا...نتیجه عکس میده!یعنی هرچی برخلاف میلشون و فقط به این استدلال که من میخوام مستقل بشم برخورد کنین ،اونا بیشتر به این پی‌میبرن که هنوز بزرگ نشدین!پس هنوز لازم نکرده مستقل باشین...

من خودم دارم این مسیرو میرم‌ و شکر خدا دارم نتیجه میگیرم...به نظرم جواب میده!

۱۱ آبان ۹۹
پاسخ
سلام.

گفته‌هاتون منطقی و البته یک کوچولو انجام دادنش سخته :)
اما ارزشش رو داره . حتما امتحان میکنم. چون خیلی دوست دارم من هم داخل این مسیر قرار بگیرم.

در رابطه با مورد آخر هم که چی بگم کاملا درسته متاسفانه 😔😑

ممنون از شما :)
۱۲ آبان ۹۹

مستقل شدن بی اندازه لذت بخشه و بنظرم واجبه.

اما اینکه چجوری امکانش هست بدون اینکه سربازی و خوابگاه بری ، خب در درجه ی اول اینکه یه منبع درآمد داشته باشی که اول خرجای کوچیک تا کم کم خرجای بزرگترت رو تامین کنه.

بعد از اون ، کم کردن وابستگی هاعه.

اکثرا وضعیت خانواده هامون جوریه که خیلی شاید با این قضیه مستقل شدن موافق نباشن و به مذاقشون خوش نیاد ، بنظر من راهش اینه که قورباغه رو با شعله کم بپزی:))

یعنی چی؟

یعنی همون خرجای کوچیکت اول با خودت باشه ، بعد یکم گسترده تر خرجای تحصیلت بعد لباس ، بعد ماشین و...

یکی از دلایلی که خانواده ها نگرانند تو مسئله مستقل شدن ، اینه که یهو وسط راه کم نیاری.. ولی وقتی ببینن فرزند جوانشون تونسته با این وضع جامعه رو پای خودش وایسه ، خوشحال میشند و راضی.

۱۱ آبان ۹۹
پاسخ
پس شما هم مثل من مستقل بودن رو امری مفید میدونین :)

این هم یک دیدگاه خیلی جالبی بود  👌
اینطوری هم میشه به قضیه نگاه کرد :)

ممنون از شما🌹
۱۲ آبان ۹۹

به نظرم مبنای استقلال صرفا سوایی از خانواده زیستن هم نیست همین که قدرت تصمیم گیری آدم به اکثریت خودش برسه و توانایی این رو پیدا کنه که کارهاشون خودش انجام بده بهش میگن یه فرد مستقل

۱۱ آبان ۹۹
پاسخ
آهان.
بله از نظر من هم درسته. 

خیلی ممنون از شما :)
۱۲ آبان ۹۹

سلام. صبحت بخیر و نیکی

بنظرم مستقل شدن از همون زمان کودکی شروع میشه.. و هرچه توانمندتر باشی که میزان وابستگی در انجام امور به دیگران کمتر باشه .. مستقلتر و توانمند تر به حساب میای.

اینموضوع در سنین مختلف و در شرایط خاصه خودش رو میطلبه.

در زمان کودکی میتونه راه رفتن روی پاهای خودت بوده باشه..  بعد به تنهایی به مدرسه رفتن .. نوجوانی قبول مسئولیت ها در خانواده  و داشتن نظر شخصی و اعلام کردن اون میتونه استقلال تر تصمیم گیری باشه.  بعد از اون خود اشتغالی و کسب درآمد هست .  بعد از اون توانایی اداره کردن زندگی و.....

همینطور ادامه پیدا میکنه.

( البته شرایط خاص رو فعلا فاکتور گرفتم و روند عادی رو گفتم )

 

 

 

۱۱ آبان ۹۹
پاسخ
سلام متشکرم و البته بامداد شما هم بخیر و خوشی  :)

بله من هم همچین تعریفی دارم.

خب به نظرم گذشته رو نمیشه تغییر داد ولی از الان میشه شروع کرد هر چند که سخت باشه :)

ممنونم از شما.
۱۲ آبان ۹۹

سلام :)

بنظر من هم مستقل بودن به معنای جدا بودن از پدر و مادر یا خانواده نیست. چه بسا افرادی هستند، انقدر مستقل، که زیر بال و پر پدر و مادرشون رو هم می‌گیرن :).

اما در کل مستقل بودن فکر می‌کنم یعنی وابسته نبودن، مثلا اینکه بتونیم از نظر اجتماعی مستقل باشیم، بتونیم در اجتماع به راحتی کارامون رو انجام بدیم، بلد باشیم بریم بانک و یک کار بانکی رو انجام بدیم و ... . فکر میکنم برای رسیدن به اینها بشه از تجربه کردن استفاده کرد. یا استقلال فکری و اعتقادی، در قرآن هم تا جائیکه من متوجه شدم به این موضوع اهمیت داده شده، اگر بخواهیم راهی که پدرانمون رفتن رو بریم از کجا معلوم راهی که اونها رفتند درست باشه؟ پس باید خودمون بریم و با تحقیق و تفکر و مطالعه، راه درست رو انتخاب کنیم ان شاء الله :)). و استقلال‌های دیگه مثل استقلال سیاسی و اقتصادی هم هست که خیلی اطلاعاتی ندارم راجع بهشون متاسفانه.

 راستش من فکر میکنم بتونم تا حدودی احساس کنم که شما ممکنه از اینکه خوابگاهی نیستین و سربازی‌ هم نمی‌رین، نگران باشین که ممکنه روش‌هایی که میتونست شما رو مستقل‌تر کنه، از دست دادین. برای منم همینه و خب من یه کارهایی سعی کردم بکنم در این راستا :). مثلا اینکه هرچندوقت یکبار می‌رم کتابخونه، مسیری که باید تا اونجا طی کنم رو سعی کردم با اتوبوس‌های مختلف برم، در نتیجه گاهی هم یک مسیرهایی رو پیاده رفتم و باعث شده دربرابر ترس از خطرات اجتماعی، که ناشی از ناآشنا بودن بوده، بایستم و با خطرات واقعی‌تر و راه‌های ایستادن در برابرش بیشتر آشنا بشم که البته خیلی کارداره هنوز :)).

من فکر میکنم بخشی از این فرایند مستقل شدن به تمرین و تجربه و آگاهی مربوطه :). مثلا همین کارهای اداری برای محل خدمت و این‌ها، اگر خودمون جلو بیافتیم و انجامش بدیم ممکنه اولش برامون سخت باشه یا اشتباه بکنیم اما دفعات بعد این اشتباهات کمتر می‌شن و تازه اعتماد به نفسمون هم بالاتر میره، چون می‌بینیم که می‌تونیم، و در نتیجه باعث میشه در زمینه‌های دیگر هم خودمون رو بندازیم جلو، هی تمرین کنیم و اشتباه کنیم و یادبگیریم و در نهایت ببینیم خودمون میتونیم انجامش بدیم :)

امیدوارم که پرحرفی‌هام مفید واقع بشن :).

۱۲ آبان ۹۹
پاسخ
سلام :)
بله درسته . البته کارهای بانکی بعضی‌هاش همچنان برای من سخته (مثلا وام گرفتن) و خب اینها همونطور که گفتید با کسب تجربه حل میشه.

در رابطه با نگرانی. دقیقا. خودم خیلی احساس میکنم که وابسته‌ هستم چه از نظر ذهنی و یا عملی.
امتحان کردن راه‌های مختلف برای رسیدن به یک هدف (خیلی خوبه :) )

بله کاملا درسته چون هر کسی در آینده به هر صورتی با این سازمان‌ها در ارتباط هست و خواهد بود .

نه خواهش میکنم :)
ممنون از اشتراک گذاری دیدگاهتون.
۱۲ آبان ۹۹

مستقل شدن خوبه چون هر کسی از یه جایی به بعد «مجبور» می‌شه مستقل بشه و اگه تا قبل از اون کاملا وابسته بوده باشه چنان ضربه‌ای از جامعه می‌خوره که تا مدت‌ها باید همه ابعاد خودش رو ترمیم کنه تازه اگه قابل ترمیم باشه.

۱۳ آبان ۹۹
پاسخ
بله دیدگاه جالبی هست :)

ممنون از شما :)
۱۳ آبان ۹۹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی