پویش مخصوص نیمهی شعبان (وبلاگ مهدوی)
سلام :)
خب یک پویشی چند روز قبل برگزار شد که در اون طی این چند روز که تا نیمهی شعبان وقت هست و یک کار خوبمون رو بگیم حتی اگه شده یک خط باشه.
هر چی فکر کردم که در طی این مدت چه کارایی انجام دادم که باعث خنده و لبخند شده باشه و در کل کار خوب حساب بشه به نتیجهای نرسیدم تا اینکه یادم اومد همین مدت رفتم سر قبر بابابزرگم و خب اینکه برای شادی روحش یک فاتحه خوندم و تمام. البته این دفعه برخلاف دفعههای قبلی دیگه گفت و گویی بینمون انجام نگرفت(منظورم اینه که صحبت نکردم) چون نه دلم پر بود از غصه و غم و هم اینکه قبلا حرفامون رو زدیم با همدیگه.
چند روز قبل یکی از اقوام یک عکس از بابابزرگم رو با استفاده از یک نرم افزاری یک سری تغییراتی داد و یک ویدیو باهاش درست کرد که بابابزرگم داخلش پلک میزد و اطراف رو نگاه میکرد و خب شاید زندهترین و نزدیکترین حالتی بود که دیده بودمش (چون فقط عکسش رو دیده بودم نه خودش رو)و اون لحظه یک بغضی گرفت منو و با اینکه ندیده بودمش خیلی دلم براش تنگ شده بود و ...
از کار خوب دیگه هم همین که کنار مامان بزرگ و بابابزرگ دیگهام بودم و کلی خاطره رد و بدل شد و کلی حرفها زده شد و اونها هم خیلی دلشون برامون تنگ شده بود و دل اونها رو بسی شاد کردیم هم نگذرم. فقط حیف یادم میره ازشون با خودم عکس بگیرم ...
+ اگه مایل بودین و فکر میکنین که این کار تأثیر داره یک صلوات و یا فاتحهای برای همهی رفتگان بفرستین و یا بخونین.
++ دیگه هر کسی دوست داشت بنویسه. تا فردا هم مهلت هست برای نوشتن :)
+++ دو تا چالش دیگه هم هست دارم همهی تلاشم رو میکنم که بنویسمشون (دو تاشون مربوط به کتاب و خواندن هستن).
روحشون شاد
عیدتون مبارک :)