بدون شرح! ( اندر حکایات انتخاب رشته و ... )
میترسم رشته ای رو انتخاب کنم که الان از بیرون اسم قشنگ و وسوسه کننده ای باشه و وقتی واردش بشم بفهمم که چه رشته داغونیه . مثل همین بستنی های کیم عروسکی که جلدش رو نگاه میکنیم یک عروسک خوشگل و شیک هست ولی وقتی بازش میکنیم میبینیم که کلا عروسکه ، از ده تا جا ضربه خورده و کلا هم چشم نداره :/
و یک سری رشته ها هم برعکس ، خیلی دارم سعی میکنم دیدگاهم رو نسبت به فرهنگیان عوض کنم .آخه همه چیزش خوبه ، چرا علاقه نداری ؟؟ پولت جوره ، کارت جوره ، سربازیت هم که خیلی کمه .
مشکل اینه که من اصلا حال و حوصله گشتن با بچه ها رو ندارم ( دبستانیاش که بماند ) و همچنین تدریس و اینکه من اصلا در بحث کردن و صحبت کردن و فهموندن چیزی به بقیه و (باز اون هم بخواد کوچیکتر باشه ) ... ندارم . هر روز باید قیافه چند تا بچه ببینی که مدام میپرن بالا و میپرن پایین ...
از یکنواختی هم خوشم نمیاد هر روز باید قیافه آدمها و بچه هایی رو ببینی که سه ماه دیگه هم قراره ببینی.
ولی تنها رشته ای که میشه تضمین کرد تا سالهای دور هم کار داره ، همین فرهنگیان هست .
برای انتخاب رشته رفته بودیم بیرون و رقمها همه یکسان ولی
200 هزار تومن
درسته انتخاب رشته مهمه ولی خداییش 200 هزار تومن برای 3 جلسه که بیایم ببینیم چی میشه .
من که میگفتم نمیخواد بیخیال و مامان و بابام در جو انتخاب رشته که نه باید بری چون بقیه هم میرن مشاوره .
خدا به خیر کنه .
+این چند روز کلا وب گردیم به صفر کاهش پیدا کرده و میکنه چون درگیر انتخاب رشته هستم . عذر بنده را پذیرا باشین
امیدوارم یه رشته خوب ودلخواه انتخاب کنی!