چند کات از کارورزی امروز + جمع بندی کوچیکی از آموزش مجازی
امروز مدرسههای ابتدایی هم حضوری شد و من هم پس از کلی پرس و جو متوجه شدم که امروز حضوری باید به مدرسه برم:
یک جمع بندی ریز هم از آموزشهای مجازی بوده که میتونین اون قسمت رو بخونین و خالی از لطف نیست :)
۱- کارت دانشجویی و کارت واکسن رو به کل فراموش کردم که ببرم. حتی اون برگه کاغذ که نشون میداد دو دوز رو کامل زدم و بابت این موضوع یک مقدار نگران بودم.
۲- وقتی که وارد مدرسه شدم، همه چشمشون به من بود. نمیدونم چرا. آخه پوشش عادیای هم داشتم. تصمیم گرفتم که خیلی محکمتر و البته سریعتر برم داخل سالن که حداقل از نگاه بقیه دور بمونم.
۳- چند دقیقه لازم بود که معلمهای مرد بیان به سمت اتاق مدیر و منی که هیچکدومشون رو نمیشناختم و اونها هم من رو نمیشناختن. حالا بماند که کسی که دو ماه سر کلاسش در شاد بودم کنار همدیگه نشسته بودیم ولی همدیگه رو نشناختیم :)))) (معلمهای زن یک اتاق جداگونه داشتن و فقط در حد سلام و احوال پرسی باهاشون برخورد داشتیم)
+نکتهی جالب دیگه اینکه من برای هیچکدوم از معلمهای مرد از جام پا نشدم :)) حس میکنم کار درستی نکردم ...
۴- جایی که مدیر مدرسه اومد و من رو به بقیه معرفی کرد و بقیه هم هیچ واکنشی نشون ندادن :))))) انگار که داشت به یک دیوار من رو معرفی میکرد. صحنهی جالبی نبود در کل
۵- مدیر مدرسه بهم اختیار تام داد که هر کلاسی که دوست داشتم برم (یاد بگیرین با مدیر مدرسهتون رفیق بشین 🙂💅) و منم همون کلاسی رفتم که دو ماه در گروه «شاد»ش بودم.
۶- وقتی که معلم بهم گفت حضور و غیاب بکنم تا نصفه رفتم ولی بعدش دیگه درس رو ادامه داد و حضور و غیاب نصفه موند ...
۷- جایی که معلم بهم گفت که بیام یک مبحث رو تدریس کنم و منی که از این کار لرزیدم چون اصلا آمادگی نداشتم و از این کار امتناع کردم و گفتم که فعلا اجازه ندارم تدریس کنم ...
۸- زنگ تفریح خورد و من سرم رو انداختم پایین و همینطوری از کلاس خارج بشم بدون اینکه متوجه بشم باید به رسم ادب ابتدا معلم خارج بشه.
۹- معلم بهم گفت که هفتهی دیگه قراره امتحان بگیره و من باید سوالاشون رو طرح کنم :)))) قشنگ میخواد ازم بیگاری بکشه :))))
۱۰- زنگ تفریح سوم که با معلم خیلی خیلی بیشتر حرف زدم و از همدیگه یک شناخت نسبی پیدا کردیم و به قولی خیلی صمیمیتر شدیم با همدیگه. نکته مهم اینه که سوالات رو قشنگ و استاندارد طراحی بکنم. خب خداروشکر ترم قبل درسی به اسم ارزشیابی داشتیم و نیاز به یک مرور کوچیک هست و تمام.
و اینکه بهانهای شد که کلاس ششم رو خیلی خیلی جدیتر بگیرم (حداقل این ترم) چون برای آموزشش لَنگ میزنم.
چند تا جمع بندی:
۱- آموزش مجازی حداقل برای یک دانشآموز ابتدایی به لحاظ شخصیتی و علمی ضربهی خیلی شدیدی رو وارد میکنه.
۲- بطور کلی ما شاهد یک سال تحصیلی و ۵ ماه دوری دانشآموزان از مدرسه بودیم. کلاس چهارم، کلاسی هست که باید شیطنت و اون حالت بچگی از دانشآموزان کاسته بشه و شکل و حالتی منطقیتر به خودشون بگیرن و این امر نیازمند گذراندن کلاس سوم ابتدایی هست. جایی که به صورت مجازی و غیرحضوری آموزش داده شده، اون حس بچگی در دانشآموزای کلاس چهارم دیده میشه و از این طریق کار معلم برای به وجود آوردن شخصیت در یک دانشآموز رو سخت میکنه.
۳- دانشآموزان کلاس دوم و سوم ابتدایی (خصوصا پایهی دوم) به دلیل اینکه کلاس اول ابتدایی (تمام و یا بخشی از اون رو) رو به صورت مجازی گذروندن، در پایههای دوم و سوم دارای مشکلات شدیدی خصوصا در ریاضیات و خواندن و نوشتن هستن و این امر، کار معلمهای پایهی دوم و سوم رو خیلی خیلی سختتر میکنه.
۴- پروتکلهای بهداشتی باز هم به صورت ۱۰۰ درصدی رعایت نمیشه و نخواهد شد. بالاخره جایی سهلانگاری میشه. احتمال میره که دو هفته به صورت آزمایشی، حضوری شدن مدارس انجام بشه و پس از جمعآوری داده و فیدبکهایی که از مدارس مختلف انجام میگیره، در رابطه با ادامه دادنِ آموزش به صورت حضوری و یا مجازی تصمیمگیری بشه.
در کل تجربهی جالبی بود...
رشته ات چیه گل؟