عشق چیست؟ - کامنتها رو کم کم جواب میدم
نمیدونم این موضوعی که میخوام بگم عادی هست یا نه؛ اما حدود ۲۰ ساله داره از زندگیم میگذره ولی تا حالا طعم عشق رو نچشیدم. هنوز نمیتونم «مجنون» رو درک کنم. اینکه به «لیلی» به عنوان تنها راه حل ادامهی زندگیش نگاه میکرد. یا اینهایی که انقدر با ذوق و شوق دست همدیگه رو میگیرن و توی خیابون ها با همدیگه قدم میزنن. یا توی آهنگها از عشقشون میگن و با حسشون به اون آهنگ، زیباترش میکنن و یا این سریالهای ایرانی که آخر هر کدوم یک ازدواجی چیزی هست ...
من هیچ کدوم از رفتارهای عاشقانه رو نمیتونم درک کنم. چون تا حالا عاشق نشدم. اصلا چجوری هست؟ اینکه یک دختر از جلوم رد بشه و چهرهی نورانی جلوش ببینم؟ اینطوریاست؟ من همیشه اینطوری تصور میکردم چون اگه اینطوری نباشه که خب خیلی سخت میشه. چجوری میخوایم اون فرد رو پیدا بکنیم؟
اصلا برای همین هم هست که هیچ وقت نتونستم به ازدواج فکر کنم. به نظرم ازدواج سخت تر از اونی هست که بخوام حتی بهش فکر کنم. بعد خب اگه قرار به خواستگاری رفتن باشه که آدم طی دو جلسه عاشق کسی نمیشه. صرفا کسی رو پیدا میکنه که از لحاظ اعتقادی اخلاقی شبیهش باشه یا به قولی با هم تفاهم داشته باشن. آیا دو نفری که با هم تفاهم داشته باشن لزوما عاشقْ هم هستن؟ به نظرم نه. پس این عشق قراره کمکم به وجود بیاد؟
نظر شما چیه؟ تا حالا عاشق شدین؟
والا واسه ازدواج من رو همون روشی که اول اشنا شن دو طرف معیار ها نزدیک باشه بعد از چند جلسه و اوکی بودن و اینا ازدواج کنن موافق ترم ، عشقم در یک نگاه و یهویی اینا نیس ، باید ساختش...
حتی اونایی هم که قبل ازدواج عاشق میشن به خاطر رفت و امد با طرف مقابل به مدت طولانی است ( حالا 6 ماه یا 1 سال به بالا )