والدین متفاوت
وقتی که سن خیلی کمی داشتم، مجبور بودم یک بخشی از روز رو کنار یک خانوادهی دیگه زندگی کنم. یک خانواده پنج نفره، متشکل از پدر و مادر و سه تا فرزند دختر که همهشون از من بزرگتر بودن. من هم به عنوان تک پسر در اون خانواده و البته مثل هر بچهی دیگه خواستنی و دوست داشتنی، «سوگلی» شناخته میشدم :) مثلا میگفتن پدر خانواده من رو سوار ماشین پیکانش میکرده و همراه با خودش به گشت و گذار میبرده و به بقیه پز میداده که من پسرش هستم! :دی و یا مادر خانواده همیشه برام آهنگ پخش میکرد که خوش باشم برای خودم و در کل من رو خیلی تحویل میگرفتن (نمیدونم اصطلاح «تحویل گرفتن» رو دارین یا خیر) و باهام گرم بودن. البته مواردی که گفتم رو هیچکدوم به یاد ندارم و فقط بر اساس شنیدهها دارم اینها رو بیان میکنم.
سالی که داشتم کنکور میدادم متوجه شدم که پدر این خانواده سکتهی قلبی کرده.(حدود ۴ سال قبل) و تقریبا میشه گفت همین روزها هم هست که سالگرد فوتش هست. من به نوعی میشه گفت که پسرش هم حساب میشدم (حداقل از نظر ایشون) به مراسم ختمش نرفتم. بهانهام درس و مشق بود ولی دلیل اصلی گرفتگی دلم برای مراسم ختم بود و حس و حال بدی که بهم میده ... و هر دفعه که مادر اون خانواده بهمون زنگ میزنه احوال من رو میپرسه و میگه که خیلی دلش برام تنگ شده. با اینکه حدود ۱۵ سال هست که من رو ندیده ولی فکر میکنه هنوز بچهاش هستم. یک عکس از خودم گرفتم و براش فرستادم تا ببینه که چه شکلی شدم :) ولی خب پدر اون خانواده الان نیستش که من رو ببینه! شاید موقعی که داشته از این دنیا هم میرفته به من فکر میکرده. شاید میتونستم جای پسر نداشتهاش باشم و یا اینکه حداقل در مراسم ختمش شرکت میکردم. فکر میکنم کارم خیلی زشت و ناپسند بوده برای کسی که ازم مراقبت میکرده و من اصلا به این مراسم نرفتم تا حداقل یک خداحافظی داشته باشم ...
بعضی وقتا فرزند بودن «فقط» مربوط به ژنتیک و فامیل و ... نیست. به حس مهربونی و عشقی هست که یک فرد بزرگتر بهمون داره. اگه همچین فردی رو داخل زندگیتون دارین که در یک برههای کوتاه از زندگیتون از شما با عشق و علاقه مراقبت میکرده، لطفا احوالش رو بپرسین و هر چند وقت هم باهاش در ارتباط باشین چون اون فرد احساس میکنه فرزندش هستین و یک همچین رابطهای وجود داره. لطفا این کار رو انجام بدین و مثل من نباشین که پیگیر نبودم و الان هم پشیمون هستم و حسرت ندیدنشون رو در این چند وقت میخورم ...
سلام
الان اگه میتونی برو بهشون سر بزن، خوشحالشون میکنه
نمیدونم چرا تا حالا دریغ کردی!