دیگه خسته شدم :(

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۳۰، ۲۲:۰۷

از اینکه بخوام مدام استارت بزنم  و یک چیزی جلوم رو بگیره ، دیگه بریدم از این کار. واقعا یک ماهه درگیرم . فقط سر همین قضیه !!

 

هر روز دارم بیشتر حسرت میخورم که چرا از این همه توانایی که دارم استفاده نمیکنم . اصلا راه استفاده اش رو بلد نیستم . ای کاش یک دو تا راهنما بود . دو تا راهنما که هم تواضع  داشته باشن و بتونن به یک آدم در هر سطحی جواب بدن و هم اینکه

ایرانی

باشن :(

هر جایی ، هر گروهی رفتم انگار نه انگار سوال پرسیدم و امان از جوابایی که داده نشد :((((

 

بعضی وقتا واقعا از آدمهای اطرافم متنفر میشم ، کمک میخوای ، سوال میپرسی ، هیچکس ، انگار همه توی دنیای خودشون هستن . 

اگه همه کنار هم بودیم و به هم کمک میکردیم 

دنیا قشنگ تر میشد.

اگه!!

Related image

 

 

از هر دری سخنی

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۱۹، ۲۲:۵۲

یعنی یادم باشه داخل گروه حرفی از درس نزنم. گفتم من فقط نمونه سوال و مرور مونده که وضعم خوب بشه و واکنش بقیه :

 

 

 

- آقای ..... سوالات کنکور خارج از کشور سال1399 آیین زندگی رو هم زدی ؟ خخخخ

 

- نمونه سوال و مرور خخخ

 

و...

 

 


 

شنبه امتحانا شروع میشه و همه در حال خوندن و ناراحت بودن که چرا از اول ترم نخوندیم و ... عهد میبندیم که از ترم بعد هر روز درس بخونیم ولی مطمئنا همه باز هم شب امتحانی میشن :دی

 


امروز حالم خیلی بهتره. دیروز فاجعه هواپیما بود و یکی از هم دوره ای هام هم فوت کرده بود در 18 سالگی سر هیچی و کلا یک جوری بودم .

تسلیت میگم از طرف خودم.(فاجعه اتوبوس هم گویا بوده و من خیلی خبر ندارم.)


مشکلات همچنان پابرجاست ولی من دارم میان بُر میزنم. در واقع دارم راه های دیگه رو یاد میگیرم که قطعا در آینده ای نزدیک نتیجه اش رو میبینم.


ممنون از کامنت های دلگرم کننده پست قبل و اینکه گفتم حالم خوبه.

پیش به سوی زندگی 

 

Image result for life"

آسم .... :(

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۱۸، ۲۳:۰۹

متن غم انگیز است. مطمئنم غم انگیزه چون با حس نوشتم :


بالش رو به صورتم مدام فشار میدادم ...

گریه میکردم و تحمل دیدنش رو نداشتم.

تحمل شنیدن صدای سرفه های خشکی که شاید آخرین صداهاش باشه.

میگفتم خدا ، چرا به دعاهام گوش نمیدی ؟

همچنان سرفه و یک لحظه ...

دیگه سرفه ها قطع شد . بالش رو انداختم زمین . سریع بلند شدم

رفتم ببینم چی شده.

- هااااااااااااااااااا ......

صدای خشن تنفس مامانم بود به زور میتونست نفس بکشه. دیگه افتادم زمین

گفتم آخر کاره. 

نمیدونستم چیکار کنم. یعنی مامانم رو دارم از دست میدم ؟

از زمین و زمان شکایت میکردم تا اینکه بابام سریع رفت ماشین رو روشن کرد و با مامان رفت بیمارستان.

هر کی از کنارم رد میشد ، بهم دلداری میداد.

مال شب عید سال 96 بود.....

عید کلا ظهرمارم شد.

دکتر گفته مامانم آسم داره :((((((((((((((((

هر شب مامانم سرفه میکنه و دکتر هم رفتیم ولی فایده نداشته :(

وقتی صدای سرفه های مامانم رو میشنوم ،،،، کلی ناراحت میشم. بعضی وقتا هم اشک میریزم و میگم خدایا حال مامانم رو خوب کن و هیچی دیگه ازت نمیخوام .

دکتر معالج مامانم رفته مسافرت تا اردیبهشت هم نیست و مامانم تنها میمونه و این چند ماه جهنمی.دکتر خوب هم سراغ ندارم.

ای کاش مشهد نبودیم ، حداقل آلودگی وارد ریه مون نمیکردیم :(((((((((((

 

+ امیدوارم یک روزی سرطان(انواعش) ، ایدز ، آسم ، فیبروز سینیتیک ، تالاسمی ، فنیل کوتونری ، کم خونی ها و .... درمان بشن.

برای مامانم واقعا نمیدونم چیکار کنم . البته الان دکتر گفته ممکنه آسم نباشه و حساسیته در هر حال سرفه های مامان دلم رو بدجوری میلرزونه :(

و من هم هیچ کاری نمیتونم براش بکنم همین من رو خیلی اذیت میکنه :((((((((

حتی اسپری هم جواب نمیده.

خودت درستش کن.

 

شب امتحانی نباشیم ...

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۱۶، ۲۳:۰۷

شاید دارم کم کم به این نتیجه میرسم که دانشجو بودن = شب امتحانی بودن 

 

 

گروهی درس خوندن هم اصلا جواب نداد :( میتونم خودم بخونم.

 

 

من زنده ام :دی

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۹، ۲۱:۲۷

خب اون قدرها هم بد نبودم دوی 540 متر در 2 دقیقه و 25 ثانیه :)

به نظر که عالیه . از دور دوم که تا نصفه هاش رفتم به بعد شروع کردم به استارت زدن و فشار رو زیاد کردم وقتی دور دوم تموم شد و میخواستم برم دور سوم همه گفتن :

+چرا استارت زدییییییییییییییییییی؟

من میدونستم دیر میرسم با این وجود سعی کردم که همه توانم رو بذارم تا نصفه دور سوم همه چی خوب بود ولی دیگه واقعا کم آوردم و یک پیچ مونده بود . پاهام واقعا خسته بودن و نمیتونستن تکون بخورن اما با قیافه ای عصبانی سعی کردم فشار را همانطوری نگه دارم ولی نمیشد دیگه. با این وجود دویدم و ب دویدن ادامه دادم ولی دیگه سرعتم کم شده بود و وقتی دور سوم تموم شد به خودم افتخار کردم یکی از دلایلش این بود که اولین نفر بودم در گروه خودم که تونستم به خط پایان برسم.

در هر حال هر چیزی که شد ، من تونستم 540 متر رو بدوم با اینکه بعدش عوارض داشت :دی

اصلا تصورش هم برام الان خیلی سخته که تونستم انقدر خوب برم.(خوب از نظر خودم )


باز  هم کارهام گره خورده و نمیدونم باید چیکار کنم . بلاتکلیفی خیلی بده . راه حل دیگه ای سراغ ندارم :((((((((((


یک بخش زیادی از کارها و مسئولیت ها از روی دوشم برداشته شد و حالا میتونم آزادانه تر کار بکنم.


میخواستم فیلم irishman رو ببینم. گفته بود که سانسور شده هست و حجمش شده بود 777 مگابایت و البته با کیفیت 480(همیشه همین کیفیت رو دانلود میکنم که بتونم فیلمای بیشتری دانلود بکنم ) بازش کردم و خواستم نگاه بکنم ،،،،،، 3 ساعت و 25 دقیقهsurprise

حرفی ندارم.

جنازه :دی + معرفی فیلم و انیمیشن

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۸، ۲۲:۰۱

فردا قراره امتحان دوی 540 متر بدم و من هم ماشالله تند :دی

 

متاسفانه فیزیک بدنم طوری هست که نمیتونم تند بدوم نه اینکه چاق باشم ولی در کل اونقدرها نمیتونم تند بدوم ، در هر حال این احتمال وجود داره که رکورد بیشترین زمان ثبت شده در تاریخ جهان و در دوی 540 متر رو از آن خود بکنم و البته جهانی بشم :دی

 

 

+انیمیشن bao رو حتما حتما نگاه کنین کلا 7 دقیقه هست :) واقعا احساسات مادر رو به  خوبی نشون میده و کارهایی که ما باهاشون میکنیم . انیمیشن silent هست ولی بهتره با اون موسیقی خاص خودش باشه. شخصا از صدای نوزادی که گریه میکنه واقعا خوشم میاد و کلا یک جوری میشم . واقعا باحاله :)

+--  .... ( این قسمت یکی از آرزوهام هست.

++داخل آپارات هست میتونید دانلود کنید.

Image result for bao

 

خیلی وقته فیلم هم معرفی نکردم. فیلم نگاه میکنم اما وقت نمیشه که معرفی بکنم .

 

 

Image result for five feet apart

 

5 پا فاصله . از نظر من یکی از بهترین فیلمهای سال 2019 هست که یک حالت عاشقانه و دراماتیک داره . علاوه بر اینکه علمی هست و شما رو با یک بیماری آشنا میکنه .

این فیلم روی سبک زندگی ام هم تاثری گذاشته و باعث شده که در برنامه ریزی یکسری الگو هایی داشته باشم و  منظم تر بشم

 منتظر فیلمهای بعدی باشین :)

بهتره بگم بی چاره ام :دی

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۷، ۲۰:۵۸

از یک طرف امتحانا و از یک طرف دیگه دوره طراحی، مقاله ، طرح درس و رانندگی هم بذاریم روش و کار های خودم ( این یکی انصافا خیلیه !!! )

وقت کم و کلی کار !!!!!

 

رسما باید بگم که ماه جذابی پیش رویم است :دی

 

Image result for busy

 

 

وقتی که خدا هست :)

امیر + ۱۳۹۸/۱۰/۳، ۲۳:۴۰

مرسی از اینکه باعث شدی این مانع هم از جلوم برداشته بشه :)

 

من خیلی حامی ندارم . بهترین کسی که میتونه من رو حمایت کنه تویی . پس باز هم ( البته بیشتر ) حمایتم بکن باشه ؟ ممنون :)

 

خدایا مشکل همه رو حل کن و بذار به هر چی که دوست دارن برسن :))

 

+یلدا پس پس مبارک باشه :)

بالاخره چند تا جوجه تونستین بشمرین ؟؟ :دی

 

 

++ عکاس : خودم :)

دارم به این فکر میکنم که باید میرفتم هنر ( که نرفتم ولی مهم نیست ) و این سه یا چهار سال باید در زمینه هنر کلی کار بکنم چون بعدش احتمالا دیگه وقت نکنم .

بعد از چند روز ...

امیر + ۱۳۹۸/۹/۲۸، ۲۲:۴۲

یک گره خیلی محکمی افتاده به کارم ، متاسفانه یک هفته از برنامه من رو انداخته و کلا راه حلی نتونستم براش پیدا کنم

 

یک دوره باحال دیگه هم میخوام برم که مربوط به طراحی هست ولی فعلا وقتی ندارم .

 

موسیقی هم میخواستم شروع کنم ویولین خیلی دوست داشتم ولی بعدش فهمیدم که آرتروز و کم شنوا شدن از عوارضش هست کلا پشیمون شدم :(

 

+خدایا مشکلاتم رو حل کن 

تو میتونی کمکم کنی :)

 

 

++ حقوقا رو ریختنsmiley

.....

امیر + ۱۳۹۸/۹/۲۰، ۲۳:۲۹

رفتم یک سرچ کردم برای مقاله . مقاله هم طوری بود که باید از منابع فارسی تهیه میشد ، چند تا رو دانلود کردم و بعد که میخواستم بررسی کنم ،،،،،،بععععععععععععله ، همشون کپی یکدیگه بودنindecision

حالا من موندم و یک مقاله و باید همون رو بررسی کنم :دی

+ یادمه حدود 5 سال پیش ، من اصلا با قانون کپی رایت و ... آشنا نبودم برای یک تحقیق رفتم یک سایتی و مطالبش رو خوندم و دیدم همونی هست که میخوام . یک کپی کردم داخل word  و میخواستم سایت رو ببندم توضیحات سایت رو خوندم ( یک وبلاگ بود از بلاگفا ) نوشته بود که :

هر کس این مطالب رو کپی کنه بنا به قانون حق کپی رایت ( فکر کنم همچین چیزی نوشته بود ) توسط مراجع قضایی مورد پیگیری قرار خواهد گرفت .

 

 

آقا منم وقتی دیدم این متن رو ، با خودم گفتم آخه چجوری میخواد بفهمه که من کپی کردم داخل word ولی در کل اون موقع خیلی ترسیده بودم و برای همین کل مطالب word رو پاک کردم. باز با خودم گفتم ، الان که پای من گیره ، اینا فهمیدم که من کپی کردم ، نمیفهمن که پاک کردم مطالب رو :دی( خدایی ببینین چه ذهن تحلیلی خوبی داشتم خخخ ) .پس بهتره نمره رو بگیری برای تحقیقت و دوباره کپی کردم داخل word و کلا بستم ولی تا چند روز کلا از ترس اینکه بیان من رو بگیرن خوابم نمیبرد :دی